ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من
ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

تندیس

تندیس خوشبختی

تن بی جان تو را

در نبض رگ پنجره ها می بینم

آینه ی شووم شکست

خشک شد سالهای عمرم

سایه ی محو تو - ماند

بر روزنه ای در راه حیات

اکنون

نور - تهی می تابد

بر حجم هیچ

زندگی پر شده از هیچهای رسته

دفن خواهم کرد-  رویا را

در زیر تل خاکستر هنری که آفریدم یک عمر

نقشها و رنگها و تندیسها می سوزد

بی فرصت  و بی چون و چرا - می گویم

خواهم کشت خود را

در خاطر آینده ی نسلی

که نداند

ما چه کشیدیم ز زجر .

*******************

در هم آوایی و همراهی با خاطر خودکشی هنری استاد بهمن محصص سروده شد.

ضربان تاریک(رامبد.ع.ف)6.27.2018



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد