ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
زخمهایمان و رنجهایمان چنان عمیق است که دیگر به مسیح مصلوب نمی رسد
ماتممان چنان از قتل عام کودکان چشم نگشوده عمیق است
که دیگر به جنگ قبیله ای سوخته در سرزمین عرب در عاشورا نمی رسد
مرگ، دامان و دستان ایینها ،خونین
چنان تنیده به هم
رنجها و قتلها و قتلگاهان
که سترگ قدرت اراده صلح هم ویران است
چنان امیخته خون خیانت به رگهای پیچیده ز تن
که دیگر نه حیوان هست و نه انسانی دگر
چه شهر، اتشیست، رها شده از بند عصیان، سوی ما
که می کشد و می بلعد ریشه های تناور تمدن ما
ذوب میکند، نفسش سنگ سرد کویر
چه شرر، مهیب ، ظلمتیست، این فتح ناصواب را
که بیچاره عقربان را از این دهشت در فرار می بینم
**********************************
ضربان تاریک از دفتر روزها
روزی از روزهای پاییز 1393