ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من
ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

ننگینه


چه کسی به میان باغ دوستیمان

............................... خوش میرقصد ؟

با صدای شکافهای نابودی ی نادیده ی چشم گشوده 

................................و بغض کرده - باز می گردد

گوش کن

............ای دوستم

........................که در باد

..............به نیت شکستن شاخه های نازک خاطراتمان

زمزمه ی دسیسه ی او بر شاخه های دوستیمان میپیچد

این پتیاره زشت

............ با سیه سرمه چشم

........................با گوونه گوونه های ی سرخ

....................................با لخت تنی چو گل سرخ

...............با موج موج بزرگ پنداری شاهنشهی - گلرخ 

دست در دستان حیله و نیرنگ

.................نقش به نقش  هزاران اورنگ

با گشایش بر قله همراهی مان

...............نشسته بر عقده های پران

بر دوشهای سوود و کمبوود

.......................با افسرده چهر خزان

با هزاران رنگ

........بر گرده ی آذرنگ

.....................در بازی با باد

.........................چو رقصنده - آونگ

به دوستی

........نشانده نگاره ی انگ

با بغض -ساخته بساط غمزه ی نیرنگ 

درتنگ راه و فرصت یاری

..............دست آویخته بر دامان خدنگ

به گمراهی و استحاله ی رفتارهای افرنگ

قدم به قدم با تمسخر به خلقت جنگ

.................با سیاستهای شوم آرنگ

و به  انکارکردن

.............پیوسته آهنگ

سپس تن به تن - پاره پاره کردیم یکدگررا با چنگ

دایره ی دوستان دگرمگوو ی

 به بهانه ی شادی شورشیش

بد سگال یورشیش

دیو دوستی گووی

..............((ننگینه ))را

آن کودک عقب مانده را

......................درپسا گذشته های لنگ

آواره ی ویرانی درونش - گووی

.....................................او را!!!!!

***********************************

ضربان تاریک - (رامبد.ع.ف)- 18 ابان 1394

به یادمان جسد یک دوستی حدودن 15 ساله که دوستی با یک انسان نبود دوستی با ننگینه ای بود آتش افروز .






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد