ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
چه کسی به میان باغ دوستیمان
............................... خوش میرقصد ؟
با صدای شکافهای نابودی ی نادیده ی چشم گشوده
................................و بغض کرده - باز می گردد
گوش کن
............ای دوستم
........................که در باد
..............به نیت شکستن شاخه های نازک خاطراتمان
زمزمه ی دسیسه ی او بر شاخه های دوستیمان میپیچد
این پتیاره زشت
............ با سیه سرمه چشم
........................با گوونه گوونه های ی سرخ
....................................با لخت تنی چو گل سرخ
...............با موج موج بزرگ پنداری شاهنشهی - گلرخ
دست در دستان حیله و نیرنگ
.................نقش به نقش هزاران اورنگ
با گشایش بر قله همراهی مان
...............نشسته بر عقده های پران
بر دوشهای سوود و کمبوود
.......................با افسرده چهر خزان
با هزاران رنگ
........بر گرده ی آذرنگ
.....................در بازی با باد
.........................چو رقصنده - آونگ
به دوستی
........نشانده نگاره ی انگ
با بغض -ساخته بساط غمزه ی نیرنگدرتنگ راه و فرصت یاری
..............دست آویخته بر دامان خدنگ
به گمراهی و استحاله ی رفتارهای افرنگ
قدم به قدم با تمسخر به خلقت جنگ
.................با سیاستهای شوم آرنگ
و به انکارکردن
.............پیوسته آهنگ
سپس تن به تن - پاره پاره کردیم یکدگررا با چنگ
دایره ی دوستان دگرمگوو ی
به بهانه ی شادی شورشیش
بد سگال یورشیش
دیو دوستی گووی
..............((ننگینه ))را
آن کودک عقب مانده را
......................درپسا گذشته های لنگ
آواره ی ویرانی درونش - گووی
.....................................او را!!!!!
***********************************
ضربان تاریک - (رامبد.ع.ف)- 18 ابان 1394
به یادمان جسد یک دوستی حدودن 15 ساله که دوستی با یک انسان نبود دوستی با ننگینه ای بود آتش افروز .