ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
بی شک پرواز خواهند کرد
به آنجا که در دوردستها -اندوه
تسخیر کرده است
تنها خانه ی بخت را
و در برابر سرکشی سکوت
فقط صدای هووی وایوو از میان جرینگ و قیژ قیژ - شیشه ها و درها !
نمایان است
از بطن درختان هراسیده ی فسیل
خواهند ساخت -چلیپایی
به پهنایش میثره
و مادر پهنابهای سپهر فراخ
ترس را مچاله شده از خود انگیزه اش
نهادند بر بالای چلیپا -در اورماسدیس
جیغ میکشد و آبی بیکرانه سکوت می سراید
به زیر
سپنتاآرمیتی
گسترانیده ورثرغن را با شجاعت به پهنای اپام نپات
در میان ازدحام موج رنجهایش در آبه ی چشمانش
در سینه اش جای می سپارند
بی او- خانه را درون خواهند شد
ای یزش کنندگان تاریکی
.............از این آبه نیلگون به سرایتان آمده ایم
نشان دهید به اشارت انگشت
یزدانتان را
................ملکه را
نگاه خفته -دارید
...........از چهرهای شید واره یمان
تا نشان دهیم نیوند زجرهای او را
از پیچش های درمندانه ی ترس
بر چلیپای خورنه -بر پشت نهفته او- ورونه و رام
این است فروزهای آکرنه
بدرخش بر این ملکه مادر
که تنها مادر راه شبهای تاریک است
..................................بی روشنا
سیمین
نوور مهتابش
دیوانه کرده کرمهای هرزه ی زمینی را
ملکه ای که می نگرد با لرزان چشمانش
به پرت شده تیزینه ی خنج های شیدانه به سوویشان
سیاه استخوانهای پوسیده شان
هکاته ی ناپاک و انگره مینووی نخست زادشان
زیر نه هزار و نهصد و نود ونه تار استخوانی جناق سینه ی درنگ خدایشان !
زروان مرده است
...............پیشدادگان
ملکه ترسان
همزیست درنگ خدایست
.........................انگره مینوویان و راستایان !
اسفا که جهان بی چهره است
......................بی سروش
تخم خفته هیرمند ره میطلبد
........................پرهامگان !
زمیانه زهدان پاک بر انگیخته هزاره یمان !
*************************************
رامبد.ع.ف- ضربان تاریک 3.2.2016
************************************
وایوو: ایزد باد
چلیپا : فرمی صلیبی شکل که ایزانیان باستان و بعدها رومیان به یاد میترا بر پیشانی میکشیدند
میثره: ایزد میترا
پهن آب : اقیانوس
اورماسادیس : ایزد آسمان- سپهر گیتی
سپنتا آرمیتی : ایزد زمین - ژوئن
ورثرغن: ایزد پیروزی
اپام نپات : ایزد آبهای جهان - اقیانوس
آبه : گنبد- طاقی
شید : ایزد نوور
نیوند : هم سان -هم ژن
خورنه: فرر
ورونه: ایزد راستی و پیمان در ایین زرتشتی متاخر- یکی از اهورا ها- اهورا ورونه در ایین مغان
رام: ایزد جنگ و طبیعت و نیروی حیات - یکی از اهورا ها - اهورا رام در ایین مغان
فروزهای آکرنه : زمان بی انتها
هکاته: همسر اهریمن
انگر مینوو: اسم مینوویی اهریمن
درنگ خدای : زروان - زمان بیکران- اولین ایزد
سروش : ایزد صبح دمان که جهان را از نیروهای اهریمنی میزداید
تخم خفته هیرمند: سوشیانت - ناجی
پرهام :طبیعت
ای ملکه بی جان
.................برقص
بر لبان سرخگون پرتگاه برج سکوت
......................................بی تن برقص
در جایگاه سرد نیاکانمان
بر فرامووشگاه دیو نسو
..............................شادمانه برقص
به نگاه فرو خفته در ژرف - هزار چشم شو
به پشت آوار جبیل حیله ور - شعله شو
شرار آذران خفته درزمان بی انتها شو
ولی .........برقص
دیو پریشان صحرا نشینان گمشده
بیاویخته زنجیر احتضارمان
با صدای نعلهای اسبان گمشده به راه تار شان
سرخگون
به رنگ ماه خون
بر این دریاچه سکون
...................سحرگوون
............................برقص
برقص که ساز میکندصدای مفاصل خشکت ترانه ی نابودی را
برقص که می شوی هزار چنبر راز
با هزار چین استخوانی دامنت
با هزاران درد سرشکستگی و استخوان خمیدگیت
در کنار آرامشگاه حیاتمان- برقص
چرخشهایت - نه هزار و نهصد و نود نه چرخ چرخشهای سرنوشت
راز می گشاید
...............ما را
جدا شو ز گوشت ای استخوان تن
همراه شو به راه ما
اما برقص
بریز بر بی شکلی تسبان فلسفه ی کنونمان
با دستانی به سر
در نزار غروب آشفتگی
شور شو - پریشان شو
در این هنگامه -برقص
بچرخ و چرخ شو
اما برای ماداممان- برقص
************************
ضربان تاریک - رامبد .ع.ف 2.22.2016
***********************************
نسو : دیو ی که پس از مرگ کالبد مردگان را تسخیر میکند
جبیل : خدای آتش بادیه نشینان عرب
برج سکوت : آرامگاهی مدور برفرازکوه که زرتشتیان اجساد را بر آن رها می کردند تا بپوسد