ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
به شب فکر کن
به ان هنگام که روزغزل خداحافظی می خواند
به افق نظاره کن
به قتلگاه
چه خونین سر بر گور نهاده است
در افول
تمرکز کن
در تداوم موج هراس یا امید
تاریکی فرا رسیده است
فروغ افکاری موهوم سو سو میزنند
از سبزه زار میان تاریکی
انجا نیز بستر افرینشی است
نوین
موجودی از سبزه زار!!!
***
به روح نبض بیندیش
چه تاریک می تپد از کور سوی نادانی
بارقه فنا
به شبهایی فکر کن که از این پس در ان شعرها به زمزمه ها بدل می گردد
زمزمه ها شاید روزی به اورادها
به امواج پر قدرت شب بیندیش
به انگاه که تو را در بر می گیرند
قدرت خلاقه دیگری می بخشند
بر خیال
تو محشور در خواب
خلق می کنی و ویران
قدرت عصیان را در کور سوی تمدنی نامتعارف
فراموش مکن
من همان اورنده بی پایان شب هستم
ضربان تاریک (ایروان2003)