ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
باغ من سوی همه باریک چشمان می رود
سوی ان مدهوش بیداران در شب مهتاب می خزد
چشمها را روی رویا های زیبا بستن از مستی نیست
زین روزهای سخت و ناسپاس و نا بخشودنی است
باع من جان کلام عشرت است
بعد از ان غمهای سنگین شکست
باغ من هر روز سینه چاک تابش خورشید و ابر
باغ من احساس می کند در درونش ریشه های باد را
خواب در میان بازی گلهای زنگوله به ساق
همچو قیلوله است بعد از مستی شراب سنگین و ناب
باغ من سوی معنای سکوت و زیبای است
باغ من جان کلام روزهای خاموش زندگی
درختانش به فصلی می نشینند سوی بار
سوی سبزی و سپس در فصل خواب
ناز پر چین و شکن هم از ان رقص اب
باغ من سوی همه باریک چشمان می رود
سوی ان رویاهایی بدیع نیکو می رود
***************************
ضربان تاریک - 18.8.1393