ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من
ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

باغ من


باغ من سوی همه باریک چشمان می رود

سوی ان مدهوش بیداران در شب مهتاب می خزد

چشمها را روی رویا های زیبا بستن از مستی نیست 

زین روزهای سخت و ناسپاس و نا بخشودنی است

باع من جان کلام عشرت است

بعد از ان غمهای سنگین شکست

باغ من هر روز سینه چاک تابش خورشید و ابر

 باغ من احساس می کند در درونش ریشه های باد را

خواب در میان بازی گلهای زنگوله به ساق

همچو قیلوله است بعد از مستی شراب سنگین و ناب 

باغ من سوی معنای سکوت و زیبای است      

باغ من جان کلام روزهای خاموش زندگی

درختانش به فصلی می نشینند سوی بار

سوی سبزی و سپس در فصل خواب

ناز پر چین و شکن هم از ان رقص اب

باغ من سوی همه باریک چشمان می رود

سوی ان رویاهایی بدیع نیکو می رود

***************************

ضربان تاریک - 18.8.1393

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد