ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
کدامین راه را باید رفت
به زیر پلک نیمه های شب؟
اتاقی به نیروی مهتاب انعکاس می گیرد
سرخی و سیاهی خونبارش
ترشح میشود بر عریانی مسکر
مخمل تن
به ساز نوازش
***
پشت در این اتاق همهمه است
اشراقیون در صف نیاز به گذر
به عالم تصویر
عارفان زمزمه هایی به راز از بر تدبیر
و
ساد
در اتاق با ارامش
بر مسند بافته شده از تارهای ارضاء بشری لمیده است
بر تکیه گاهی از مردان و زنانی
لولیده
قلمش را به رود خروشان شهوت سپرده است
تا این سیل بر دیوار ستبر لذت بکوبد
اما داستان از فرو ریختن سد است
ارضاء کبیر!!!
وای
اشراق دیگر محتضر است !!!
صدای شلاقها و زنجیرها و برق چرم
ملاعبه های هزاران با هزاران
در میان حریرهای سرخ فام
با بوی تند عطر گرم و عرق نمور
اری
بر تن نیمه عریان اندیشیمان
کسی لذت بخش متعرض شده است
اری
اخلاق در این اتاق سرخ اسیر شده است !!
دخمه
ما را چه می شود
گم شده ایم در میان الت ابزارهای تناسل
نوازشهایی به هزاران دست
به هزاران بوسه
گریبانمان را به صدها قلاده نیاز گرفتار کرده است
((اه ))
را زمزمه کن در همسرایی حوریان و غلمانها
در جشنواره تند مزه ها و ترشحات
حلول دردها و لذتها
نزدیک است
در این امواج بی امان بی شرمی
انگیزهای پر شوریست
در خاستگاه اصالت رهایی
فراموشی بنیانها
به زیر تن سنگین کالبد مکتبها
رازیست در مخملین سرخ لایه های برانگیختن
داستان اخر
در کتاب راه عرفا
مخفی به هزار توی محفل اسرارشان
در پشت حصار نبایدها
برای مردمی که به شعور لذت میخندند
ضربان تاریک 1391 زمستان