ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من
ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

نایک پالمیرا



افسانه ها در توالی ی بلند

((بل )) به ورطه-آرام می نگرد

و امواج سرنوشت بالهای(( شامین))

مسیح  را دوباره  مصلوب

برچلیپای کاردو و دکومانوسی -بر زانو  - نشانیده

(( تدمیر))  می نگرد

مرده خدایان سرکش را

و میانه ی مشتهایش گوردخمه ای ابدی

از ان او ساخته

به پاس ابر انسانی که تا ژرفای پیری

او را کاوویده

((پالمیرا ))

شراب خون می خواهد

و مستی انتقام شبهای بی خوابی را

این خمره شراب کهنه هشتادو اندی ساله

 به دستان تفاله های زمان

باز میشود - سهمگینانه

پیاله های رنگ باخته انتقام - پیاپی  پر از خون شراب  میشود

و خاک چه تشنه

میمکد تراووشاتش را به تقدیر معبد بعل

تا  باز افریند(( نایک )) ی پران

باز به تاریخ دوران حیرانی را


                                               رامبد.ع.ف((  ضربان تاریک))

                     به یادمان کشته شدن خالد الاسد باستانشناس در پالمیرا


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد