ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
انسانهای تنهایی هستیم
( البته شما را نمیگوییم .... شما خوبی و بهتر از ما !!!!! )
من همه انها را با خودم میگوییم !
شایدم یک شاعر یا شایدم یک معمار !!
هر کدامین -به مانند چسب برقی رنگین !!!
تکه تکه - چسبیده ایم بر خرده های بدبختی !!
نه چسبش درست
نه نوعش درست
نه درست چسبیده است !!!
رنگش هم زل است و بی استعداد- شایدم نابغه ای بااستعداد !!
و دو تکه بدبختی را که شاید ترکی داشته باشد به میان !
چسبانیده ایم به هم !
شایدم کلن بیهوده چسبیده باشیم به آن
و ترکی نیست- جز تصویر بودن آن !!
بر این بدبختیهای تنها
رها شده ایم در جوی آبی رها !!
که ندانیم به کجا خواهد رفت
چند صباحی میچرخیم و چند صباحی خوشحال !!!
چسبیده براین بدبختی!!!!!
به ابادی که گذر نکرد این آب روان
رفت به صحرا !!
مقصد ان سووی دگرش
معلوم نیست - کجاست
ولی میدانم
اگر ماییم که چسبیدیم بر بدبختیه غوطه خور رقصانی
که می رود بر جریان ابی
و فرو می رود بر بطن زمین
به تاریکیها
و فرو می ریزد در ((آشرون))
از بخت بد این بدبختی - رنگ زل این چسب
می نشید به چشمان سگ سه سر دوزخیان
و او می جودش- این خرده شیشه ی بدبختی را !!!!!
و ما می چسبیم بر سق دهان ((سربروس ))
و میکشیم یکجا او را
و اما ((هایدس )) بی امان نفرین خواهد کرد
این بدبختی بخت سیاه ما را !!!!!!!
البته تا ابد ادامه دارد- گوویا!!!!!!!!!!!!!!!
*******************************************
(رامبد.ع.ف - ضربان تاریک) به تاریخ 26 مهر 1394