ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
بر این زمین سرخگون
................دوخته ام خوابها را
شکسته بالهایشان
خرد شده پیچاپیچ
....................تسبان
......................گردنهایشان
تنی نو زاینده از میانه ی خود
که دگر رویایی نیست
........................به جنینی
در راستان ماورا ی راستان
نمود یافته به خوابی
که پر می کشد چو جنبده ی جانداری به لانه هایمان
در میانگاه زمین و آسمان !!!
**********************************************
ضربان تاریک - رامبد. ع.م -1.9.2016
تسبان - له شده از ریشه ی تسباندن به معنای له شدن
بر گرفته شده از متون زبان فارسی قرن دوازدهم میلادی
***********************************************