ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من
ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

پردیس

شنیده ام پردیس را یافته ای

روزها پیاده

شبها پرواز کرده ای

تا به معبد سرشکافتگان خونین سر برسی

گفتی دنیایم تمام شد

پردیس آغاز

آنجا که رسیدی  تصویرهایت واقعیت را ربودند

گفتی هزاران کودک سوخته و بی سر به زیر این اندیشگاه خوابیده اند

گفتی مزار دستهای بریده است

بر خاک سرد

تناور

ساختارهای قدیسانه روییده است

گفتی پردیس را یافته ام

در جوار گوورهای هزار ساله ی امیدهای بر بادنشسته

ای کاش برکتهای پردیسانه ات

ما را نیز دلداری میداد

چرا که در اغوشم کودکانی مرده اند که در موجها بهشت را جستار میکردند

بیا بر چشمان سردشان بنگر

پر از خاطرات دووزخیست که تو از ان گریخته ای 

 دووزخشان را نگاه کن

شادمانه میرقصند از دوری پردیسا نه های تو !!!!!

*********************************************

ضربان تاریک -6.26.2017- 5.4.1396





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد