ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
وقتی به مدرسه رفتند
کودک بودند
شمعهایی قبل ازآتش
سخن اول
یاد میگیریم
کودکان شمعند
برای آنان که از همه ما بهترند
خود خوانده- خودخواهانه
نووردزدی
زندگی است - پشت شیشه های تفاوت
اولین کودک که به آتش می نشیند
پشت آن شیشه های جدایی
موجودات طلای اندود مقدس
موتور پرستششان روشن می شود
و خدای پلاستیکی سرخشان
بالای سر بردگان
دست برکت تکان می دهد
با نخهای نامریی متصل شده در ریا
آتشها روشن می مانند
کودکان یکی یکی
با توهم نمایش آینده ای روشن
می سووزند
بردگان هم نظاره میکنند
هر روز - با شیونها و زجرها
از امیدها و خنده ها ی قبل از آن
ازما بهترینها - چیزی نمی گویم
از عمر گلهای فصلی نیز چیزی نمی گویم
اینجا همه چیز کوتاه است
امیدها و زندگیها
میوه مرگ میدهد هر روز درخت زندگیش
پشت دروازه ی این شهر
نگاشته شده
به دووزخ خوش آمدید !!!
***********************
ًضربان تاریک-12.30.2018
در اوج آتش هم کودک بودند
یا به ناگاه پیر شدند
فسردند
این دردها هر روز بیشتر می شوند
در عجبم نمی پاشد چرا
زیبا و بود و غمناک....
ممنون رامبد عزیز