ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من
ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

سه خط خون

آنجا که ابرها بر دامنه

 از ستیغ کوه ها

فوج فوج

فرو می ریزند بر جنگلها

برای مرد گم شده ای بر قله ی ناامیدی

آن راهی که سیاگالش شعله ای می افروخته درمیان

از همان لاخه راه

روشنی می آید

 مردی کوله بر پشت

صورتش سرخ فام

چشمانی به فروزانی  خورشید

سقوط کرده چمان

 پشت کوه های خشم  اخم

و در تمام شعله ها سوخته بود

آنکه پرسید کیستی ؟

گفت:

لهیب  آورده ام

پاک فام

زمین را

عذاب را سوز

سفر باید کرد!

سوخته را با انگشت اشاره

نشان داد مسیر را

که از کنار خورشید می گذشت

گفت :

نگاه کن آنترس را

 که بر چهره اش سه خط خون

چنگ کشیده اند

سوخته را جان سپردن بود

و ایمان

سفر باید کرد

 زمزمه کرد لهیب

سرزمینی را که ستاره اش سه خط خون بر چهره دارد

یاد دار

*************************************************

رام دایمون (ضربان تاریک) - دهم آذر 1401

نمایه: آنتارس - ستاره ی در صورت فلکی عقرب

بزرگی آن حدود دوازده بابر خورشید منظومه شمسی است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد