ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
ندانستند وحشت را
حک شده درون چگونه!
که مرگ میشود یک رویا
یا زود به زندگی
گذاشتند به جریان- سرخ رودی
شگفتار نامش
چیده شد برخیال - سراسیمگی به زندگی
به خوابی و کوچی تهی
غمزده به میرندگی
دعا نوشتند و خواندند و خواندند و خواندند
رام رامشگران و عاشقان -سرودها سرودند
به را هشان- به کامشان
به این گون فریبا فریدند
مترسک نسک را
به زندگی
به جمله گی
****
انگین -لذت را
زندانی - او را در سرخ رنگ اتاقی دگم
میزیستندش فرتوت
مانند شلاق خورده -آن برهنه آکله زنی
در بی دادی !
کرده بودند مثله اش
در رگهای پاشیده ی سرخ خونینش
آبی رنگی- روانیدند !
تا آتش اسفل
دامنگیرد زهدان آتشینش را
گناه در گناه !
فردا یش که گذشت
روییده بود چرازار گوسپندان سنگ سر !
آکله مال !
خونین جبین
آبی!
رفته بودند به چهار طاقی
تاریکی که پا میشکست
نور به راهی تنگ از مغاک میتابید!
ژرفگاه دل تاریکی
التماس میکردباز
بودن را به روزن آفتاب سروشان!
***
ضربان تاریک- تاریخ سرودن این شعر مشخص نیست.
این شعر از دفتری قدیمی باز نویسی شده در حدود 1394
1-تمامی محتوای وبلاگ شخصی ضربان تاریک با هدف داستانویسی و شعر در گستره ادبیات پارسی نگاشته شده اند و موضوعات و حوادث و شخصیتها کاملن خیالی یا افسانه ای هستند و شخص رام دایمون (ضربان تاریک) به عنوان شاعر و نویسنده ی کامل شعرها و داستانها و منظومه ها -هیچ گونه هدف دیگری را از جمله سیاسی و اعتقادی را در نگاشته های ادبی خود دنبال نمیکند .
2- تمام حقوق اشعار و داستانها برای شخص حقیقی رامبدعبدی فخرایی با تخلص (ضربان تاریک و رام دایمون) محفوظ بوده و هر گونه استفاده از متنهای داستانی و شعر و نامها- باید در هماهنگی با ایشان صورت گیرد و هرگونه سوء استفاده از جمله برداشتهای مستقیم یا محتوایی و داستانی یا شعری در هر رسانه ای چه چاپی و چه تصویری و چه مجازی- مورد پیگرد قانونی قرار گرفته و حقوقش برای نویسنده حقیقی محفوظ است.
3- شخص رامبد عبدی فخرایی متخلص با نام (ضربان تاریک و رام دایمون) به عنوان نویسنده حقیقی خود را متعهد به رعایت قواعد و اصول در جمهوری اسلامی ایران میداند.
4- وبلاگ تالار سرخ تحت نظارت وبلاگ ضربان تاریک و شخص حقیقی ایشان اداره میشود.
5- از تاریخ 14دی ماه 1400 شمسی معادل با 4ژانویه2022 میلادی - تخلص شاعر و نویسنده رامبد عبدی فخرایی از ضربان تاریک به رام دایمون تغییر یافت .
آدرس کانال تلگرام :https://t.me/zarabanetarik
چو کوهی - سنگین- راه می رود
...............به گاهی نگاه می شود
شیارها پدیدار
..........شکافها - که می گسترد
................ زلزله - که می خزد
و کشسانی خیالش را - می درد
شکستی که ناسور می شود
بر بهشت سرخ آبی کودکانه ای که ساخته بود
.................................... برای کودکانه اش
............................................نماد میشود
..........................................نروک میشود
بر مسیر لوله های نفت تیره ی سیه روان تن
.........................صنعتی به بوی زخم و زخم
به مغز کنترل کننده اش
........................اسیر تکه نانی سیاه میشود
و در تفکرات شب مآب تمدنی بزرگ و کینه ورز
...................اسیر دست راه تولد رفاه میشود
فرامین امپراطوران هرزه گر
به ژرف - ناشناخته ای
به تیر حفر -ددمنش
به سینه ی سکوت جوهری سیاه
.......................گسیل می شود
با هیاهوو و جیغهای پیاپی ی سنگ بستری
به دست چرخدنده ی اسیر رنده ای
بر درون خفته ی رگی
با امید نسل دیگری
بر شریان حیات زغال پیکری
.................. گره می خورد
به انسداد می رسد !
.............بنفش می شود
.......................ورم می شود
سپس سپید میشود
به ازدحام عقده های بی بدیل
...............هراسناک- بزرگ میشود
....................................بزرگ میشود
و ناگه
...............بوم.........(صدای انفجار).......!!!!!!!!!!!!!
و او به بازگشت
..........به انتهای راه راز روز خود
............... به خوابگاه گیج و چرت و خستگی روز
به یاد زمزمزه های دوزخ آنه ای
که شنیده بود ز اوسانه ای
...................به کابووس دووزخ آنه ای
که جایگاه مستی است وخستگی و خواب
......................................گهی درخششی به رنگ آبی
سپس چشمان سنگین خود را فرو بست - به آرزووی خوابی
که از اساس سرنوشت جدا شود
شاید به دووزخ سیاه آبی ی تفکرش
روان شود
.......................ز زجر سرنوشت شکنجه گر
.......همیشگی حل شود - به خوابی - میان تاریک و شرار آبی
و اهرمن ز آرزوی همرهی او به تاری ی جهان خود
او را می شنید
سپس- ستانید جان او را ز خسته گاه روزهای حیات و سرنوشت
سپرد- پادشاهی جاودان خواب مرگ رفتگان دوزخی
.............................................................را به چنگ او
حیله خورده بود و لعن شد
تا ابدبدون پلک - چشم شد
..........................نگاهی که خشک شد
به زیرشرار آبی گه گه آنه ای
و چهره های سپید گوون دوزخ آنه ی جاودانه ای
.........همیشه نشسته بر مرکز نگاه ستاره ای
........................................ چوو نان فسانه ای
که باید دوباره روایت شود
از زبان بدبخت بدشگوون دیگری
که باور کند و آرزوو به دووزخی
ز شر شرارت رفاه گاه دیگری
برای واگذار ی جایگاه زجر خود به دیگری
.................................................و دیگری
.....................................................و دیگری
.........................................................و... !!!!!!!!!!!!!!
***************************************************
ضربان تاریک - (رامبد .ع.م ) - 2.آذر .1394