ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
هیچ چیز در پشت سرمان نیست
سوار بر این تخته روانهای خالی
که با نیروی جنونمان تا به این سرزمین
بر این سنگلاخها با خود کشیده ایم
جز فضای ملموس تاریکی از بافتهای سنگین
عقده ها و سرخوردگیهای عصیان تاریخ
خود باختگانیم در توهم اغراض مجعولانه نیاز به سنت
احتیاج به تقرب و نیاز به تبرک
جان دادن به زیر تن سنگین تقدس
زین ضعف بی هدف عمر حیات
تن بدهید به فراق
بگذارید به پایان برسد
و فرو ریزد این طاق کج خانه خراب
بی اراده گام بر می داریم بر این سست راه هزار چمبره ارزو
زمانی که فرو می ریزد
این پل مخروبه زخواب اعصار
در سقوط می شود
سرنوشت اراده نادانسته ما
چه راحت می گذریم
سوی گذشته
خود ساخته
بیهوده یمان .
ضربان تاریک اردیبهشت 1394