ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
رسید فرمان
معبدتان را با افزارهای آهنین مسازید
جان بود و دل و تمام ابزارهای عشق
برای بنا
خوراک کردیم خارهای مغیلان را
بر کرمهای شامیر
راه گشا بوده اند همیشه
دیوان و غولان
در تاریکیشان
ستونهای استوار پیام آوران
رازهایی که مهر شده میمیرند در فراموشی
ولی شاعری دیوانه
که شکسته گووشه ای است از کاسه محفل
هرگز پیدا نخواهد شد
ستایشگاه
نیز نابود خواهد شد
کرمها از زمین میروند
و من وتو میمانیم
حجمی از تاریخ نا پاک و دروغ
با راستیهایی پر از خارهای ناپیدای مغیلان جهل ساز !!!
********************************************
ضربان تاریک-7.11.2017-20 .تیر.1396
کرمهای شامیر: به سلیمان نبی چون امرالهی شده بود که در ساختن معبد مقدس از هیچ ابزرا فلزی استفاده نکند
او از کرمهایی به نام شامیر استفاده کرد که بر سنگها راه که میرفتند سنگها باز میشد و میشکافت .منبع تلمود
خار مغیلان: خار شتر - مغیلان یا امغیلان به معنای مادر غولان نیز هست .
من و اندوه
در پی تو
در سفربا طوفانها
نیستی را دم و هستی را باز دمیده ایم
امید را یافته بودیم
آن شبانی که تو را نا گه
زیر تنها خشکیده درخت وادی یافته بود
تمام درد دلهایش را
به گووش خدا زمزمه کرد
به اسارت گرفتیم
کلمات را
بستیم بر تختی سوار بر دوشهای حیوت
تاختیم
رام نشده
با خمارچشم طوفانی
رستاخیز ساختیم در سفلای کویر
گذران از شهر دل دادگان فراری
آنجا که نذورات کشته شده
خشک میشود
سرگینها و مردا رجانداری برآاتش ذغال
دود میشود
من همان دم دو خورشیدمیشوم
یکی شمش اندوه که در طوفان فراموش شدگیم خفته است
دیگری شراره ی سوزان آرزو
که دل کنکاشگران ستایشگاه نیاز را بر انگیخته است
جان داده ی من
غمگینم و ندانم
تو کدامینم را می خواهی ؟
بچرخان - مرا
که تندر شده ام بر توفان
چشم به اندوه آبستن
در نیمه ی خفته ی فصلهای سراب
کیستی را جستجو میکنم
تو هستی مرا
بی پروا ساز مرا
در بیهودگی این تلاش
بیدار ساز مرا !!!!
********************
حیوت: فرشتگانی که تخت الهی بر دوشهایشان بود به گفته حزقیال نبی . منبع تلمود
ضربان تاریک .18 تیر1396-7.92017
حشوهای زنده
لول اند
گره در گره - منطقی
با صدای همهمه های بی دستاورد
زیر اورنگ وثوق من
خو گرفته ام به پای کوبه های بی قراری روان خود
به بحران رسیده گاه انسداد رگهای تاب من
تاولی بزرگ و خون بسته ای
به رود آشوب جاری تنم
له شوند و میخ کوب
بر چهار چوب عکسهای نیمه سوخته
رها
در موج انفجار ابروان من!!!
*****************************
ضربان تاریک.7.5.2017