ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من
ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

آرزویت زین زندگانی در چیست؟

 پرسید :

آرزویت زین زندگانی در چیست؟

گفتم

همه چیز - خیر و نیکویی

همه چیز دور ز آه افسوس

سوزان ز یزش - روان درونم

بر زانوی صنم افتادم

صنمی بود مزین - دگر سوی نما

من فقط - لحظه شور

گویی -پشت اندیشه چشمان خودم افتادم!

من فقط فهمیدم !

او دگر هیچ نگفت

گفتم ز درون

برون به پاسخ افتاد !

من تو را می خوانم

رقص شادانه ی تخم گیلاس 

در هبوطی به زیبایی رستن در خاک

من تو را می خوانم !

********************************

ضربان تاریک - دوازدهم مرداد 1400

مکاشفه ای بر سوالی که دوست عزیزی پرسیده بود

و این پاسخ جاری شد!.


مرثیه (2)

بی تو شبی به سر نمیشود

روز مگوی

گو - حجله مستانه ی تو

رخ ز تنم -مایه ز تو

خواب مگو

بی تو دگر شبی به روز

مستانه بسر نمیشود

********************

یادمانی برای پدر دوست - که از زندگی گذشت.

به یادش سرودم.

ضربان تاریک(رامبد.ع.ف)

25- آذر -1399