ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من
ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

مرثیه باغبان غنچه


درآن باغ شکوه
غنچه ی ناب گل ناز
باغبانش- شتابان به کجا؟
این چنین راز
نشنیدیم و ندیدیم هرگز
غنچه ی نازرا گر بچیدند ز باغ
باغبان درغم او رفت به خواب ؟
اسفا ,چرخ گردون اسفا
عشق, عاشقان میسازد
عجب جاودانانی میسازد
یاد دار آن روزی
باغبانی عاشق
با غنچه ی نازش در دست
در میان باغ بهشتی که ساخت
خفته است در دلها
**********************
#ضربان_تاریک , به یادمان غروب پدر و دختری از وابستگان سرودم.

مرثیه (2)

بی تو شبی به سر نمیشود

روز مگوی

گو - حجله مستانه ی تو

رخ ز تنم -مایه ز تو

خواب مگو

بی تو دگر شبی به روز

مستانه بسر نمیشود

********************

یادمانی برای پدر دوست - که از زندگی گذشت.

به یادش سرودم.

ضربان تاریک(رامبد.ع.ف)

25- آذر -1399