ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

شبی در باران

در باران آ مد
................شبی
خوابها و رویاها ی پشته ای
آوازهای کوله ای
سبز وخاکستری
همچو
تنهایی زاده ی دلهای سرخ 
..................................آرام می آمد
با
فرود تنهایی قطرات بر زمین
........................نوای وحشی دشتهای بکر
 سمائی آزاد و آویخته در میان
بر سنگفرشهای خیابان
فرسوده از دژم راهه ها و سنگلاخه ها
 پاشنه های پاپوشش
...................گذر می کند
............................چنان خواب ازآشفته گاه های  زندگی
 قدمها نم کشان
خواب آوری آغشته
...................از نمور جنگلها
زمهریزی باد گونون
پوسیده کوله خاطره های شبی
محو  صبحگاهی مه آگین
..........................بی سروش
فراموش شده انسانهایی
نیم تپیده دل هایی
................. نیمه رستگار
لای  جرز خشک چشمان خدایان کور
آواز ی می داد خواهران حسرتکش سرنوشت را 
تا بی آشامند دلهای نیمه تپیده را
نئشه کنند خاکستر مردمان نیمه تمام را
بیارامند درقضاوتی نحس
در پشگاه الهه گانی آویخته سینه گانی
بی مقدار و خیانت پیشه در باران
کوفته رویاهای زمینیان
 فرا خواندن
آوازآنهاست
.................از کفرانه خوابهاشان
 .................................اشکها و بارانها
.............................................بی تشخیص
از مرد سخت دیده ای در رویا
و در آن وادی منسوخ به مسخ
بافتار ریسمانهایی بدرد
رویا بافی شده بر حقارتهای حسد
در اندیشگاه کودکانی
به حسرتمی آید مردی در باران سکوت
پشته اش رویاها
...........کوچه های گذرش
........................زمهریری دربرهوت
با رقصی شادانه و  آرام
دست دردست خسته گیهای
جنگلهای نمور .........
*********************************
ضربان تاریک   2008-10- 24 
( باز نگاشت از شعری قدیمی که سالها پیش به اتمام رسیده بود.)

محزون ,همچون آفرینشی متفاوت


دست در حوضه خالی خانه خود می شویم

نا امید از ابرهای باران زا

که ببارد بر آلوده, اندوه تنم

در راهی که ده ها بار

آرمانهای سبزگون ام را

با خیالم آبیاری می کردم

می گیرد خواب پاییز مرا

سخت مستانه و پریش  

با تمامیت مرگ

چشمهایم در دوردستها, انتظار را میبیند

تخت سپیدی است که بلعید مرا

حضم میکرد مرا

در خویش انگار میکرد مرا

دستانی باز در لباده ای به حریر سپید

تا در آغوش گیرد تن من را

بی پروا خواهم خندید , به غشاء های بلند سپید

که مخفی میکند نعش سپیدم را

همچو مردارم که مخفی میکند

کرمهای شفاف درونم را

****************************

ضربان تاریک - ایروان- جمعه، ۱۸ شهریور ۱۳۸۴

شعر در تاریخ (پنج شنبه، ۹ شهریور ۱۴۰۲) ویراست شد.