ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من
ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

پایان

مردمی گرفتار

پایان خودشان را تجربه می کنند

اینبار انقلابی نمی میرد

انسانها منقلب میشوند

همه چیز می میرد

شفیره ای متولد میشود که دیگر کودک علیلی نیست.

********************************************

ضربان تاریک(رامبد.ع.ف). 6.25.2018

باغ

به این باغ اگر می آیی

من من در آن روییده

آهسته بیا - آهسته

من میدانم

در بیرون این باغ زمهریراست 

که چشمان تورا به دنبال شعله های آفتابین گرمای گلم

به میان دروازهای این باغ هدایت می کرد

اما - آرام و آهسته بیا

تا که نشکند شیشه ی نازک اعتماد این باغ قشنگ

اگر آمده ای آگاه بیا

تا لگدمال نشود رویاها

منی روییده - سخت و کوچک - بر زمین نمناک

پر گلم- تازه و رنگم سرخ است

اگر ریشه کنی -گل سرخم را

خود میمیری

در خواب اسفبار سنگین دل این باغم

آنگاه نیزه ها ی تیز و بافته های آهن

میروید در مرز دلم در باغم

فرار میشود بهترین رویایت

تمام میشود

انگیزه ی این آرامش

آسمان تیره و رگبار شدید می آید

می شکند سرها را

و تو را خواهد کشت بی امان در دل باغ

خود پشیمان خواهی شد

از حضورت در این گورستان

به هزار دعا و دخیل بر درختان عشق و آسایش

هیچ آفتابی نخواهد تابید

رنگها تیره شود در دل باغ

مرداب شود رویاها

تو در مرگ درون این باغ

تا ابد اسیر قیر سیاه نفرت خواهی شد.

*******************************

با نگاهی براشعار سنگ مزار سهراب بزرگ

ضربان تاریک(رامبد.ع.ف)6.24.2018

مشکوکین

ما را از نگاه ابرها نترسانید

ما مشکوکین را در طاس بیم نیندازید

ما مشکوکیم به تمام شکهای شما

به تمام خیالات پاک ایستاده در بادهای انتقاد

به تمام فریبهای ایستاده پشت پرده ی یقین

به تمام چشمها مشکوکیم

به تمام گوشها

نیمه دفن شده در شنهای ساحل اطمینان

ما مشکوکیم به تمام پیامبران - آمده از زیرطبقهای طلا

مشکوکیم به شک

در وجود جوهرصلح به مرگ

و

امید-  پروانه ی گریزپای شعرهای مشکوک من است !!

******************************************

ضربان تاریک (رامبد.ع.ف) .6.23.2018