ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
قبل از خواندن این شعر چند نکته لازم است که بدانید .
تضاد در شعر رویه ای است برای بیان مفاهیم ژرف و همچنین آرایه ای ادبی است . البته در زبان روزمره هم چنین است . چنین جملاتی هر روز بر زبان ما جاری می شود و جمله هایی با مفاهیم تضاد ساخته می شوند که معنی عکس دارند . مانند آنکه کودکی که زمین می خورد مادرش می گوید "مادر برات بمیره" در این جمله مادر حمایت خود را از کودک نشان میدهد و با تضاد با مفهوم اصلی "مرگ" -معنا راتشدید می کند . این شعر بر این پایه بنا شده و اصل تضاد را در پیش می گیرد و رذالت را بر جای فضیلت می نشاند و چنین است که مفهومی نه از پیش تعیین شده بلکه بر اساس آنچه خواننده در می یابد می آفریند . و این نکته را خاطر نشان کنم که شعر به صورت کلی به شخص یا گروه یا امر سیاسی خاصی اشاره ندارد و در بطن ادبی سعی در کنکاش مفهوم دارد.
رام دایمون
******************************
**************************************
رام دایمون - 22.دی .1403معادل 1.11.2025
دروج : دروغ
شمش خطاب می کند : در گذر نصر
خون در افق ,می کند قیام
می کشد زنده آه
و کشته سور
***
شمس
خط می زند آب را سراب شن دشت تفته خو
مار می زند هلال و نیش می زند به خود,
عقرب سیاه و مرد دفن
سن باد می شوند
***
شید, آشیانه آتشی
ستونها سیاه بر زغال رحمت سپیدار
هوم در برسمی و موبدی به شید تاج
و رقص را مغ بچه ای پی شراره ای
می کند هلاک
***
هورشید را تخمه ای به ژرف آبگیر جانگیر
به هضم هرکه راه بد برفت و فرو برفت, نیک در آن به ته
و تخمه ای که بر بیامد , رخی به سرزمین مادری , به جان گرفته فرصتی
***
خورشید به پشت ابر, فتاده سیاهی ,ارغوانی و آبی سیاه به صبحگاهان و سرفه ها به راه
هر کسی که التماس می کند و قهر او دمیده
فریاد زند : خورشید است سپید , سپید سپید
به ماه بدر ,به قرص سپید رخ تمام
و مردی که می گفت : به خورشید نکرده اند وفا , به عمر شهر ما.
**************************************
رام دایمون(ضربان تاریک)- نهم شهریور 1402