ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
وهم ایکاروس
آن زمان می گشادم آسمان را در بالهای خویش
وقتی می تراوید احساس
بر شاهپران بالهایم لمحه های مهرانه ی او را
ترسیدم
ولی از دور فهمیدم
بر خویش می خواند, اوی مرا
دوست می دارد
ابرهای سپیدش را
بیند افکنده میان بالهای غزال من
***
و من بودم
بر پرتگاه جهانها
لحظه ای حساس و تهی
در رهایی سقوطی مخملین
مور مور شدن لرزان دل
فراز
گسترده شد بالها
برهه ای چرخید آسمان و پاشید آبی
بر گوشه ی چشمم
لبخند نورانیش از کنار ابری
افتاد, فرو
به بالا می روم گویی
از میان ابرها می دوم انگار
اینجا بستر عشقبازی ما بود
می ترسم
ابرها پایین , رخ تنهای تو, این بالا, هورشیدم
تمام آسمان صدفی سپیده بی رنگ
آذرنگ اندر درخشانی که کوری آورد من را
به بالا می روم اما
دگر بی گمان افسانه ی نورم
نه آنم فارق زجرهای دردآور
نفیرم گرگر سوزان بالهای آتشینی از دود و خاکستر
***
معشوق فروزان اورنگ نشینی بر آن بالا
یکه تازی , یکه تازی , آه تنها
می سوزاند در حسرت, بالهایم را
به چشم خود می دیدم , میان آنها آتری افکند
بود بی ایمان خمار چشمان درخشانش
مرا از گوشه ی لبخند خود حول داد
از آنجا که فرو افتاد
***
هبوطم سخت و تاریک است
بالها جزغاله و تنم سوزان
شهابی مرده و ویران
زمین سرد است
زمین سرد است
*****************
رام دایمون(ضربان تاریک)- بازنگاشتی از شعری قدیمی-2012