ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من
ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

مکاشفه ها - اولین مکاشفه

جمجمه ها بر گوشها فریاد میکشند

بگریزید!!!!

شعرها تنیده

زبان- گریزان

گره خورده انددر تنوره ها ی دیو

داستانها- تفته اند پستوها را

فوج فوج حشرات شاعر - ترشیده اند

آوازها را

خروارها بیت و مصراع و وزن و ردیف

خروارها کلمه ی بی صاحب- بی آهنگ

به گوش ملتها فرو برده اند

هنووز آزادی

پیامبر شاعر خود را نیافته است

در میان این ازدحام مواج

جیغ بنفش کشیدن هوشنگ ایرانی کافی نیست

از کجا بدانیم که آزادی- حامله ی تخیل نیست

از کجا بدانیم - فقیرانی که این بار زاده میشوند

پیامبری نقاش جستجو نمیکنند

هر بار عاصی تر و دیریده تر و طغیانگر

هر بار موشک و هر بار گلوله

هر بار انسانی که تا سر سوزن جوالدوز سرنوشت راه میرود

سوزن میچرخد - از ماتحتش فرو میرود

تا انتهای اندیشه اش

خشمش -دیوش-ددش

 مردی مرده میشود

ایستاده بر سوزن

ایستاده بر پای خود

در استقلال

ولی مرده است

زینت دهنده ایست- یکی از هزاران جسد

برای سرگرمی مجلس شام شاه جهان

اینجا شعر پاره میشود

گسیل میشود به ناکجا آباد
نصب میشود
عکس شاعری با سووزنی بر دیوار
بالای قاب حک کرده اند ((پادشاه شاعران جهان))

*********************************************

رامبد.ع.ف(ضربان تاریک)- 20.7.2019

برای سهولت در فهم  اطلاعات زیر نگاشته شد.

هوشنگ ایرانی - از شاعرات آوانگارد ایران و صاحب ترکیب ((جیغ بنفش))

داستان مطرح شده از زندگی ولادچهارم پادشاه مجارستان گرفته شده که

برای تفریح درضیافتهای شامش در نیم دایره ای از چوبهای نوک تیز ایستاده که به ماتحت دشمنانش تا به سر فرو رفته بود

می نشست.

جمله ((پادشاه شاعران جهان )) از نوشته (INRI) بالای صلیب مسیح اقتباس شده است.





سولاریس

پر از قیام سیال میشود - پر از کرشمه های لوند

پرده ای بخار و پرده ای خنکا

آنجا که نمیبینم و ره یافته ایم

شاید با خیانت پر شده است

پر از رویاهای نازنین بارور- کنده ای زهرآگین 

پلکانی در گیر اشک - لابلای  آخرین خواب زمینی

شنگانه - شوخ و مواج و مستانه

ما در مدار و  او بر عذاب -  نشسته به نگاه اغماز-در آبی ساکت

حلقه ی شورین ما

عرفانی از درون اوست

تاج فنا بر سر و

بی بازگشتی ته نشین عدالت شده است

بازی او گم کردن برگهای شبدریست

در الحادمسلم چای ما

جنگ افزارش - تکامل ثانیه هاست

در رسیدن به - آخرین لحظه انسان بودن

و سپس

صدایی میپرسد:

انسان کجاست؟

و جواب میشنود

نیست - چنان که جهان نبوده است

نه بیماری نه عشق نه شیدایی و نه هیچ چیز

رنج - ترس-حسد -حسرت

فنا

هنوز پرواز میکند

در دور دست افق دشتهای سبز آلود

چشم انسانی بر روی دو پا می رقصد

خائنی که بلعیده افکار اجداد تو را

 شاعری میکردیم  در آبی و سبز و آفریننده ی صدا

در کنج کلبه جدید

در جنگل ریزوم رویاها

شعر می سرودم ازآغاز

روز اول

سولارس

اینگونه انسان را خلق کرد!!!!!

****************************

رامبد(ع.فخرایی) -ضربان تاریک 7.18.2019

بازنگاشت از شعر قدیمی خودم.

175




به زیرین روان رود- دریایست

فراخ ان سان که در چشمم اقیانوس می بینم

به زیرش - بیکران خارها و دشنه ها و تیزه های اهنین زنگار

در میان شوراب شور تاریکی - ولنگار  

استخوانین دستها را تا به - مچ –از- مچ - تا به پا  - در بند می بینم

غرقه در رویای پیروزی ی هیچستان جنگ

سر به ارامش – سینه ها سوراخ - اسیر نیزه های تیز پیکان

موجها را افسرده در کنج زمان

مسخ افسون حیرانی

مواج - می بینم

در فراموشی و شناور بر سیاستها ی خواب

کودک گم گشته ترسان پدیداری

چماله کرده تن بر تنگنای بیداری

رخش را اشکباران - می بینم

که بر گوش سکوت شیونگر- ارام می خواند

(( هی تو هی ارام باش - کنون این دام ماوای من است))

اماج امواج کلامش را جسورانه

مرهم وار- بر پشت داستان- می بینم

و ناگه این کودک لرزان خسته زار

چشم فرو می بندد بر کار زار

فریاد بر می اورد – با دستانی باز با اواز

((ای سررسر به مهر رازهای سکوت

فرو ریزید – فرووو ریزید - ...))

می گلاویزند ابر و مه - بر تن یکدیگر

می پارند - دردها ی زمین

زجه می زنند - زجرها – در خروش کشاله سکوت

ابها شکافته

گویی موسی ی نادیده بر دریا شتافته

تا به حرمت یاران نوینش - اقیانوس بگشاید

کودک گریان – باز می خواند- سرود خیزش را  

((بر خیزید – شاهدان- اغوش بگشوده - مام مان- ان میهن جاویدمان

مسند چشمانمان بی تاب وجود جاویدتان

برخیزید -  از دامن نفرین این گمگشته – غربتگه - به راه

باز می گردیم ))

اسمان لرزان و خشکیده مردان زنده ی پیچیده به گور مرگ

ازبن خونابه لجنهای فراموشی – فرازان باز می ایند

کودک گریان به زیر لب - پیوسته می خواند  

(( جاودانان – در بیاویزید بر مسند چشمانمان

تا بیاموزیم دشمنان دیر روز پیکارو نبرد

 دوستان امروزند و دشمنانی به گسیل !!!!! ))
************************************
 رامبد .ع.ف -ضربان تاریک - 29.خرداد1394
به خاطره 175 غواص زنده به گور