ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
شمش خطاب می کند : در گذر نصر
خون در افق ,می کند قیام
می کشد زنده آه
و کشته سور
***
شمس
خط می زند آب را سراب شن دشت تفته خو
مار می زند هلال و نیش می زند به خود,
عقرب سیاه و مرد دفن
سن باد می شوند
***
شید, آشیانه آتشی
ستونها سیاه بر زغال رحمت سپیدار
هوم در برسمی و موبدی به شید تاج
و رقص را مغ بچه ای پی شراره ای
می کند هلاک
***
هورشید را تخمه ای به ژرف آبگیر جانگیر
به هضم هرکه راه بد برفت و فرو برفت, نیک در آن به ته
و تخمه ای که بر بیامد , رخی به سرزمین مادری , به جان گرفته فرصتی
***
خورشید به پشت ابر, فتاده سیاهی ,ارغوانی و آبی سیاه به صبحگاهان و سرفه ها به راه
هر کسی که التماس می کند و قهر او دمیده
فریاد زند : خورشید است سپید , سپید سپید
به ماه بدر ,به قرص سپید رخ تمام
و مردی که می گفت : به خورشید نکرده اند وفا , به عمر شهر ما.
**************************************
رام دایمون(ضربان تاریک)- نهم شهریور 1402
ما در تمتع از شرابش
انگور دانه ها را در زرین خمره ها فکندیم
مسکر شراب نابی در می خواب ها فکندیم
آب را شراب مسیحا
در قدح های عارفان گمورا
لبا لب می فکندیم
آه ای تمتع گرفتگان اسراع (بی باک)
ما بر انگورهایش
نورها گرفتیم یا بر سلوکش
ای خاک - راه هلاکت می گرفتیم
هان دل - ضمیر بی ترس
گوی نسب از می ها - گوی از هرم (هورم) انگورها
ترسان می گرفتیم یا ترسی می گرفتیم
هان ای حریم ثعلب (تزویر)
ما جان ها گرفتیم.
*********************************************
رام دایمون(ضربان تاریک) .اواخر مرداد .1402
این روزها همه چیز به گور میریزد
گوری کنده به پنجه ها
در سرزمین هیرکانا
خویشتنی در انتهای بافته های تاریکی شتر زنگی ها
مارهای شکم باز و خود بر مرگ افکنده به شکار
و موجهای دریا تا لبه ها
پذیرا می شود گور
پیش می آید
میزند لب به لب
میپاشد بر سپید ی تن خویشتن جسدهای آینده را
من هنوز در سکوت پیش می روم
به پیش
همه جا بالا آمده است
تاریکی تا آرنج ها
چناری- راست و سپیداری- چپ
سکوت می کند نماز
به قنوت رفته اند سایه های آنها
و هنوز نور دریاچه نگشوده است در کف دستان
خویشتن
**********************************************
رام دایمون(ضربان تاریک) .10 مرداد. 1402