ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
نشسته
واژگونه
خون و آب و روود تن شکن
چوونان تنش به سنگی فسرده است
زین دسیسه های دست شکسته ی فروود از آسمان ایزدی
رمیده است
فروو شده ز آسمان
سینه اش به سینه ی زمین
و زمزمه به رقص(( شام - رام )) و رنگ های بی فساد طاووسان
فرووزان به هیمه ها
زین سرشته آفتاب خجسته گان
فرشته گوون ز طاووسان و رانده گان
درد گردنکشانه ای میان ایزدان
هفتمین فرر جاودان سرکشان
ولی تو ایزدی به آسمان
به پشت ترک سرنوشت
و او رها به خویش و در تراووش سلاله ها
در جهان مینوویی رهی سعادت شکسته سر به کوچه ها
ملک شده به رنگها
به طاووسان
به شعله ها
فراز بالهای شکسته اش
حضوور فرر ایزدیست به کاله ها و رشن ها
آن آفرینش یگانه ی دگر
زتخمه گاه دیگری و حووری فتاده ای
به رسم یادگار رنگها
ز تاج طاووسان آابی- سرخ چشم - هیووا !
****************************************
ضربان تاریک(رامبد.ع.ف) تابستان 1394
شاهی نیمه عریان می رقصد
در میخانه ای نشسته به سر گیجه ی مستی
و صنم خانه ای که گردان می چرخد- در گوشه خستگی روز
شاه - خمار میکده ی می درکشان
غوطه ور درسکرات دروازه ((موساکاتیم))
درمهران کده ای به مرکز حوضچه مهراب شکوه
که نوردر ان به شهادت رسیده
و سروش در خواب شراب
و الهه شاخدار نیمه مست رقصان به شادی ان
جرس زنان فرا می خواند هوس را
وماه نیم خلال تکیده شده بر ابرهای سپیداسمان
به زیر سنگینای ماه خدایی فربه
کرشمه های مهتاب - اویزان از مستی شرابهای ((باکوس))
و خسته پادشاهی- عریان
غنوده بر تل هرزه گان
در محراب مقدسها
همه ویران شده در میکده ی راز و نیاز
و شاه در حضن ارامش - می داند همه مردمانش
خفتگانند به شراب راستی و هرزه گانی رازی
و چنان بود که خدایانشان نیز خسپیدند- ان شب را بی سروش !!!!!!!!!!
ضربان تاریک (رامبد.ع.ف) -شهریور 1394