ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
ایستاده ام بر مناسک روز
پیچیده بر تندیسم
خرقه ای خدایگوون
درمحضردوستی و فراقی نامفهوم
وتخییلاتم گسلهای زمین است و گریه های مستانه
میبینم به چشم افکارم
حذررا در تمام نسک های دعا
رهنمودهای جهالت
انسانی معلق
گرفته دست بر دستگیره هایی ازآبنوس سیاه
و در انتهای سقوطش
وادی بی خیالی زمین از آبسیدیانی سیاه تر
در انجمادی شیشه ای و درخششی لرزان
که تکرار خودش را در ابدیتی بی پایان و سرنوشتی کوور
و اعاده حیثیتی که قرنهاست رنگ باخته است
غرق میکند
انسانی که برای خود وعده گاهی بیهوده آفرید
چونان سپید
همانند مائده ای از نوور
یا مرده ای در مهتاب
با پرتوهایی از میراث و تصور
چهره ای پیدا کرد نقاشی
دستانی ترک خورده به تمسک توهم ((دیگر بودن))
رو به آسمانی خالی
از فریبی نا مفهوم و بزرگ در پرواز
دردرونش چرخید و به خود پشت کرد
در احاطه ی درختان ناباروری
که وظیفه خود را در تابستانی گرم و نورانی باخته بودند
و خاطرشان پر بود از خرقه پوشان خدایان کهن
دست به دعا شد
و چه سخت در کار تصرفی بی رحمانه فرو ریخت
عروسکها
بیکران از وجود احساس ضعفی فزاینده
و قربانی اعتقادی رونده و بی بازگشت
در دنیای درونی ویرانشان
که خانه ستارگان افول کرده ی آخرین غروب او بود
سقوط کردند تا به صبحگاه طلوع
در فقدان نور و حضور حفره های افکار تردید
طلوع مرد
و جهانش خاموش شد.
********************************
ضربان تاریک - 2002 - ایروان