ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
بی تو شبی به سر نمیشود
روز مگوی
گو - حجله مستانه ی تو
رخ ز تنم -مایه ز تو
خواب مگو
بی تو دگر شبی به روز
مستانه بسر نمیشود
********************
یادمانی برای پدر دوست - که از زندگی گذشت.
به یادش سرودم.
ضربان تاریک(رامبد.ع.ف)
25- آذر -1399
پشت خطی مسدود
با نقطه ای بی تعریف
در هندسه مجهولات
در یکی از ژرفترین اسفل السافلینهای زمین
اتفاقی
افتادیم
حناق گرفتیم از عربده های
(( من آینده را میدانم
باید گریخت))
سپس
نفرین چون گلی بی همتا
گل داد به اسم شاعر
گل داد به اسم نقاش
گل داد به اسمی منکوب
گل داد به جنسی خاموش
و در آن لحظه آخر نیشش
با زهر هلاهل نشست بر بدنهای کودکان چاله!
بی زندگی
کودکان پیر شدند
بی سرزمینهمانجا چال شدند
تخمه ی رویاها هم نرویید از دل تاریکی آن سوراخها
هرگز از جمجمه
در آن چاه!
**********************
ضربان تاریک(رامبد.ع.ف) .
هفتم آبان هزار و سیصد و نودنه
آنجا که میدهد رخ
داستانم
جای نداری تو نیز
تنهایی
رهایم کن
مانند ترک کردن و رفتن آنان
بمیر با من
متروک
ای متروک
*****************************************
ضربان تاریک (تاریخش خاطرم نیست سال 99 در آغازین طاعون دوران به گمانم)