ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
دووزخ را چگونه تصویر کنم
آنگونه که مسافرانی با تمام امیدهای زندگیشان سوار بر بالهای خوشبختی میشوند
و پرنده ی خوشبختی بال زنان
میان راه
از حیلت بلا خنده ی شومی سر میدهد
میگسلد و تن می درد
و آن دو دلداده ی جوان که دیروز اولین بوسه را بر لبان لرزان هم زده اند
امروز در آرزوی آینده ای پر شور بر بالهای خوشبختی
آخرین بوسه را بر لبان هم میزنند
زمانی که چشمهایشان
نوبت به نوبت از حدقه در خواهد آمد
و پوستهای تنشان دریده میشود
و کودکی در آغوش مادرش دستانش کنده میشوند
و درپیش از فوران خونها
تمام شریانهای زندگیشان مسدود میشود
عذاب را چه معنا کرده اید ؟
زجر را چگونه فهمیده اید؟
آنگونه که آنان با آرزوهایشان تجربه کردند ؟
دووزخ را با عذابهایش سرنگون خواهد کرد!
پاره پاره در میان آهنها میپیچند و آرزوهایشان
به تکه های آهن هایی پاره بر دشت دووزخ دوخته میشود
نگویید که شعر میگویم
بگویید زجه زده ام از دردهای بی درمان
منم روزی میان همین زخمهای دهان باز کرده دست و پا زده ام
اگرچه دوباره زنده بر دووزخ فرود آمده ام
و لی روحم مثله شده بود
تو را میفهمم از سالها خونریزی که بند نیامد شریانش
ای جاودانان در تاریخ
**********************
ضربان تاریک - 22 .دی .1398.
1.12.2020
در خیابان که راه میروم
درختان مرا نگاه نمیکنند
همه به فکر زندگیشان هستند
یکی برای بقاء ریشه هایش تلاش میکند
دیگری با مرگش کنار می آید
تا کالبد خشکش بر سبزینه اش پیشی گیرد
یکی هم سروی است که هر روز اصلاح می شود
باغبانی می آید
مانند سرنوشت
شاخه هایش را میچیند
ولی درختها به هم نگاه نمیکنند
حتی آنها من را هم نمیبینند
در مورد آن باغبان هم چیزی نمیدانند
در مورد صاحب باغ خانه هم که حقوق باغبان را هر روز کم میدهد
چیزی نمیدانند
من هم میان درختان راحتر قدم بر میدارم
چون آنها مرا نمیبینند
یا من تصورم این است که نمیبینند
******************************
رامبد.ع.ف(ضربان تاریک) اول دی 1398
کتی میپوشم برازنده
از تمام فنجانهای قهوه ای که با هم نوشیدیم
و من در تنهایی شکستم!
کرواتی میزنم
از تمام پیش دستیهای شکسته ای
که درشراب نوشینهایمان
به زیر مزه های زندگی گذاردیم
و بی حاصل بود
آه زندگی بی ثمر
برایت لباسی دوخته ام از تمام شکستها !
تا به رقص والس بر لبه ی لیوانهای مشروب
که دعوتیم
بپوشی !
کنارم باش
تو که همیشه مخفیانه بوده ای!
و من ندیده در ناخود آگاهم
میدانستمت
آه عشق جاویدانم !
****************
ضربان تاریک(رامبد.ع.ف)
2019/10/9