ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من
ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

خسته


من از تمام رنگها

تنها ترین و خسته ترین را

در مرز استشمام مرگ

مالیده ام بر بوم طلا

بر طرحهای قلم خورده به خوشبختی

بر طرح خانه ای در اشرافی ترین جزایر یونان

بیشین آرزویی

 در ایستادن بر لبه ی کیهان

و تنها گناه من

رنگ بازی بود

با هستی!

............................

رام دایمون (ضربان تاریک) - فروردین 1402

سه خط خون

آنجا که ابرها بر دامنه

 از ستیغ کوه ها

فوج فوج

فرو می ریزند بر جنگلها

برای مرد گم شده ای بر قله ی ناامیدی

آن راهی که سیاگالش شعله ای می افروخته درمیان

از همان لاخه راه

روشنی می آید

 مردی کوله بر پشت

صورتش سرخ فام

چشمانی به فروزانی  خورشید

سقوط کرده چمان

 پشت کوه های خشم  اخم

و در تمام شعله ها سوخته بود

آنکه پرسید کیستی ؟

گفت:

لهیب  آورده ام

پاک فام

زمین را

عذاب را سوز

سفر باید کرد!

سوخته را با انگشت اشاره

نشان داد مسیر را

که از کنار خورشید می گذشت

گفت :

نگاه کن آنترس را

 که بر چهره اش سه خط خون

چنگ کشیده اند

سوخته را جان سپردن بود

و ایمان

سفر باید کرد

 زمزمه کرد لهیب

سرزمینی را که ستاره اش سه خط خون بر چهره دارد

یاد دار

*************************************************

رام دایمون (ضربان تاریک) - دهم آذر 1401

نمایه: آنتارس - ستاره ی در صورت فلکی عقرب

بزرگی آن حدود دوازده بابر خورشید منظومه شمسی است.

در مظان

گفتند که تو بیهوده ای

گفت:

این است سازوکار مردمی که بجای  افروختن هیزم

شاعری را به آتش می کشند

هنرمندی را می سوزانند

و برای بالهای کبابی جنازه ی مرغی پر کنده

بر افروخته آتش جنازه ها

به گرد آتش

........ تمام استعدادهای تفاوت

...............................سور می گیرند

و باز هم پیش تر می روند

پای کوبی می کنند و زیر گر گرفتن  جنازه ی شعور

زیر شنها می خزند

زیر مرکز همان شعله های سرکش

به مغازله ای بی جنس می پردازند

زمانی که چون قدیسین از میان آتش

از زیر خاکها و خاکسترها که بوی عرقهای جوشیده از تن انسانها را می دهد

بیرون می جهند

درعکسی که عکاس رانت خوار بی شرفی با حیلت گرفته است

 ققنوسی می نماید برخاسته از آتش

و رقاصان گرداگرد فوران زایشش از خاکستر ضاله

از بهت بی شعوری خویش کف می زنند

معجزه را

اقرار کردند

تمام تاریخ را

..............هیزم

................. از میان خویش برگزیده ایم

آنها مردمانی بودند

به سیاهی وانتا

....................................................

رام دایمون (ضربان تاریک) - نهم آذر 1401

سیاه وانتا : سیاهترین رنگ جهان است که هیچ نوری را بازنتاب نمیکند