-
و آنگاه زال
دوشنبه 5 تیرماه سال 1402 19:01
منظومه کوچک "و آنگاه زال" بر اساس یک مکالمه ساده شکل گرفته است و به قالبی ادبی تر در آمده گرچه از ابتدا کمی قالب ادبی داشته است . این منظومه کوچک شاید در آینده قسمتی از یک منظومه بلند شود .منظومه ذیل مفاهیم پنهانی را دنبال نمیکند و فقط در فقر امید به عنوان یک حس سراییده شده در سیاره ای خیالی صورت میگیرد....
-
جوانه نخواهم زد
دوشنبه 29 خردادماه سال 1402 22:48
نه, من از میان دانه ی خویش نخواهم رویید نه, دنیای شما آرزوی من نبود و من در خویش می روییم درون کوچکترین جهان متصور درون جهانی که بال هایم هنوز در آن آزادانه گشوده میشوند و مرا تا وادی بلند خویشتنم بالا خواهد برد خیال نه, من از میان دانه ی امیدهای ناقص و نا امیدی های هلاکت بار جوانه نخواهم زد من در آسمانه ی دانه ی...
-
چنار
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1402 19:15
چنار نویسنده : رامبد عبدی فخرایی بر اساس عکسی از یوسف علیخانی – چنار و دکه ی تلفن سکه ای تقدیم به یوسف علیخانی و کتابهای شگفت اش *********************** اسمش چنار نبود .چون دیلاق بود , چنار که صدایش میکردند مثل فشفشه میشد ,هرچه سر راهش بود یا می شکست یا غُر و اگر زورش می رسید له می کرد . یک روز که حاجی آقا از بازار...
-
شعر آوانگارد
شنبه 13 خردادماه سال 1402 02:20
شاعرانی را دیده ام که با فلاسفه قمار میکنند شاعرانی که آتش بازی میکنند و شاعرانی که از پسای زمانهای فراموش شده دوباره حکمت ها را می سرایند و درونشان پر از جیغ خوشحالی است هیچ جمله ای تازه نیست مانند خاک مانند آب میلیاردها سال قدمت دارند فقط زمین آبستن است - تا جرثومه زایی کند و خود خواهی- خود خوانده بادبادک هزار تکه...
-
انگشتان وهم خون آلود من
دوشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1402 13:13
شوری بر نخوانم آویختن نخواهم, این سرند را اخته ی اهمال ها، بی چهر ننشانم این گرگینه را به مظان, آورید اتهام را ایزد شده، کلمات را ما دیده ایم در قفل کردن جنیان، انسان را بگشایید قفسها را بگشایید نی انبانها را بگشایید آلاله های نیلبک را بسرایید گلهای اخگر افکن آواز را آهنگ به چنگ در آویخته خویش را یزد گلایه ای است ایزد...
-
ارغنون ارغوانی جیغ های بی رنگ
یکشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1402 21:21
این نفیر آوارگی است بر پهنه ی دشتها آنجا ایستاده ام بر مسلخ مفهوم در ستایش ارغنون ارغوانی جیغ های بی رنگ من از تبار این دشت نیستم،رخی بی حاصل در اکنون می آیم از شوری موجها فراموش شده موجهایی بی درنگ فراقی بی پروا شعر بیاورید در طبقهای اندوده در مذاب طلا رود آورید از بلندترین سیغ های ایرانویج و رها کنید خروشان اشکهای...
-
قبل از حضیض ها
چهارشنبه 30 فروردینماه سال 1402 11:38
چه بیهوده سراییدن و سرانیدن قلم بر خون از آنجایی که به خاطر نیست بی خون هرگز موجود زمینی را آغاز اولین شروع بر بی گناهی خاک یا سرخ گون به خلاقه ی رس ناب پاکی است اسطوره ای را خون زاده است شاعر حضیض قبل از خویشتن را و بعد از آن فراموشی انفجار بزرگ چگونه متصور است هجوم حقیقت را کجاست اولین کجاست نخست زاده ؟ آنکه آفرید...
-
خسته
دوشنبه 21 فروردینماه سال 1402 01:39
من از تمام رنگها تنها ترین و خسته ترین را در مرز استشمام مرگ مالیده ام بر بوم طلا بر طرحهای قلم خورده به خوشبختی بر طرح خانه ای در اشرافی ترین جزایر یونان بیشین آرزویی در ایستادن بر لبه ی کیهان و تنها گناه من رنگ بازی بود با هستی! ............................ رام دایمون (ضربان تاریک) - فروردین 1402
-
سه خط خون
شنبه 12 آذرماه سال 1401 00:37
آنجا که ابرها بر دامنه از ستیغ کوه ها فوج فوج فرو می ریزند بر جنگلها برای مرد گم شده ای بر قله ی ناامیدی آن راهی که سیاگالش شعله ای می افروخته درمیان از همان لاخه راه روشنی می آید مردی کوله بر پشت صورتش سرخ فام چشمانی به فروزانی خورشید سقوط کرده چمان پشت کوه های خشم اخم و در تمام شعله ها سوخته بود آنکه پرسید کیستی ؟...
-
در مظان
چهارشنبه 9 آذرماه سال 1401 23:40
گفتند که تو بیهوده ای گفت: این است سازوکار مردمی که بجای افروختن هیزم شاعری را به آتش می کشند هنرمندی را می سوزانند و برای بالهای کبابی جنازه ی مرغی پر کنده بر افروخته آتش جنازه ها به گرد آتش ........ تمام استعدادهای تفاوت ...............................سور می گیرند و باز هم پیش تر می روند پای کوبی می کنند و زیر گر...
-
شعرهای ژرفا - آنا آخماتووا
دوشنبه 7 آذرماه سال 1401 16:21
با قطعه ای از شعر آنا آخماتووا همسرایی کردم ................................................................ نگاه به این شعرها با معنی پنهانی شان چون خیره شدن در دره ای است ژرف که به وسوسه ای تو را به خود می خواند و تو هرگز به ژرفای آن ها پی نمی بری و سکوت این ژرفا هرگز از سخن گفتن خسته نمی شود آنا آخماتووا...
-
نیلوفر- هاینریش هاینه
شنبه 5 آذرماه سال 1401 01:56
شعر ((گل نیلوفر - ترس خورده است )) متعلق به هاینریش هاینه را یک پاراگراف در میان با ایشان همسرایی کردم. ((بیمناک است - گل نیلوفر از شکوه خورشید تابان و با سر فرو افتاده در رویا می نشیند چشم به راه شب. )) هاینریش هاینه *** من آفتابم و درون دستان داغم غم بزرگی است چنان فسرده که گاهی توفانهای خورشیدم به مقیاس غمهای...
-
درخت هزار میوه
جمعه 4 آذرماه سال 1401 02:10
آیا خواستن مان جوانه میزند؟ یا پیر و کور و علیل می شویم به تنگه ی صبر مانند آنها که نرسیده میان راه ایستاده مردند آن مادران پتیاره گیاه را دیده ام که تخمه هایشان را پرتاب میکنند به دور از مرداب پوسیده ای که مبدل شوند ریشه هایشان شاید به گلدار گیاهانی زیبا آنها آموخته اند نکبت خویش را نقطه پایان گذارده اند در خویشتن بر...
-
اژی دهر
شنبه 21 آبانماه سال 1401 00:26
اژی تابیده گیسو ارغوان رس سر تا به پاهایش نمور ایستاده در ژی آب آن چین بلور زیر باران شوره ریز و شوره ریز لخشنده ریز گردش بر گرد حرمتش چنبر به چنبر میزند دوار گردا گرد او هر چه بیند صبحگاهان *****سرمای اسفر میزند کولاک بر دامش زده تن پوش خیسش یخ زده نامش از ایزدنام برفآب شمال یخها به دامن سر زده شعله در دام تنش سرخین...
-
گیسوی نور
چهارشنبه 11 آبانماه سال 1401 01:42
سهره های بیشه ی یزدان جنگ سیه چلچله گان شراره خوان گسیلان به هنگ دژمی مشوش سوی پیکاری بی درنگ یالهاشان هورشید سان درخشان و شرنگ وهم زاده ای از دامان ترسان ننگ شررافکن خدنگش تابناک آفریدگانی کژدل و خونینه چنگ فکر او فکرادناس (کوته اندیشان) علیل ادراک در رویای خونین اعراص (عرصه) هلاک دیرینه سنگ پدیدارآمده بیداری از...
-
شبنامه نخستین
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1400 01:59
ساعت چهار صبح شکسته ,جمجمه ی خواب نسیان با عصیان پخش شده ,مخلوتی از خاکستر را تنگی نفسش با کرونا برابر نیست , بگوییم یکی است با خواب مرگ نفس دود مردگان را بادا می آید صدای جرعه های آب ,رودخانه را شاید جوبی و دورترش سیل آبی نمیرسده , هرگز , به راه راه خواب بازی می کند ,رنگ ,زمینی است رویان را پاهایی تا کمر کمر در...
-
خاموشستان
سهشنبه 21 دیماه سال 1400 02:05
میان شرق رفته به خواب هزار و یک شب ناز کشیده پتویی تیرگون- سرخ بر خویشتن تا به سر روکشی از فوج استخوانهای شهیدان خشکیده خون تلنبار از زجرها و دردها و استغاثه های نجات پتویی مواج از استخوانهای گیجگاه اندیشه ترکیبی نوین از قرصهای خواب برای لمسیدن او که اجازتی است روییدن ریواسهای نوین را! هان- ای پسر انسان ! تصویر کن...
-
دیوارها و مرزها
چهارشنبه 15 دیماه سال 1400 19:19
دیوارها و مرزها تخمهای اسارتند زمانه پیروزمندانه نقاره می زند ! کاشته شده در محاق خوویشتن خویش باغ و باغ و باغ رساتانیدند ! گمارده باغبانی پوشیده در آن لباس سیاه سوگ سیاووش ! می پرسند؟! کجا چکیدخون سیاووش ؟ می دانیم ربودی! شتک کردن خونش را ! پر سیاوشان - می گماردند در گذار سیاوش - آتش را ققنوس واره ی ایزد مقدر است...
-
آرزویت زین زندگانی در چیست؟
سهشنبه 12 مردادماه سال 1400 21:25
پرسید : آرزویت زین زندگانی در چیست؟ گفتم همه چیز - خیر و نیکویی همه چیز دور ز آه افسوس سوزان ز یزش - روان درونم بر زانوی صنم افتادم صنمی بود مزین - دگر سوی نما من فقط - لحظه شور گویی -پشت اندیشه چشمان خودم افتادم! من فقط فهمیدم ! او دگر هیچ نگفت گفتم ز درون برون به پاسخ افتاد ! من تو را می خوانم رقص شادانه ی تخم گیلاس...
-
کوره
پنجشنبه 7 مردادماه سال 1400 13:24
افتاده ام در کوره ای مینوشم از آن جرعه ای جامی که در آن مینهند زهر هلاهل میدمند رسوای گیتی شده ام گر جام شهد نوشین -نیزدرکشم گویند- پرز شهوت -قدحی -رنگین به ننگین شده ام قدحی پر ز دعاهای انگین نیاز عمر ما خرج رسوایی یک عالم عظما زمردم شده است خواب بیا گور گشا که تب هویدا شده است من پشت این جنگل تاریک یقین منتظر هیچ...
-
کلاغ
جمعه 21 خردادماه سال 1400 17:26
می شمارم اسارتها را - بختها را - ناکامیها را و در آخر خوشبختی را تمامی فزون شدنها به نیست شدنها را! تکثیرها را - نسبتها را ! دست گرد کرده ام با سرگینهای خشک گلوله شده - انقراض را! شده اند هاویه کلمات-میکشند زبانه های سرخ- هفتمین مرحله را! روی زبان خونانه! گرفته اند آب سنگین و تن کش ! شهرت شده است -چرندانه جویدن در...
-
رواق
شنبه 11 اردیبهشتماه سال 1400 19:17
میخانه جلیلی رواقی تا مهرابه صنم داشت در حیرت و نوایش ! با دست و انگشت نشانه گفتم: رواق مستی ! گفتا بگو ز عوجش ! گفتم فرا ز عوج است ! که بر زبان نشاید گفتا اگر به مستی است زآن روی - من بنوشم کز سکر بی بدیلش تا آن رواق مستی جز بوسه ای به طاقش فصلی دگر نماند ! گفتم که یاوه گویی ! گفتا به شور مستی ایمان بس نباشد ! طاقش...
-
سفرهای سند باد در اینستاگرام !- پانزدهمین سفر - یزش برای نابودی!
چهارشنبه 4 فروردینماه سال 1400 17:50
میدانید در فیزیک کوانتوم نظر بر این استوار است که ذرات بنیادی از دو حالت ذره و موج بودن, پیروی میکنند. این اصل کل نظام سنتی فیزیک نیوتنی را بدون تعارف تهدید میکند . این داستان دارای یک ساختار کوانتومی است , البته در نظریه کوانتومی دعوا فعلن بر ناظر ماندن یا مشارکت ناظر بر رخداد کوانتومی است!, آنچه برای من در سفر جدیدم...
-
مرثیه باغبان غنچه
یکشنبه 12 بهمنماه سال 1399 02:10
درآن باغ شکوه غنچه ی ناب گل ناز باغبانش- شتابان به کجا؟ این چنین راز نشنیدیم و ندیدیم هرگز غنچه ی نازرا گر بچیدند ز باغ باغبان درغم او رفت به خواب ؟ اسفا ,چرخ گردون اسفا عشق, عاشقان میسازد عجب جاودانانی میسازد یاد دار آن روزی باغبانی عاشق با غنچه ی نازش در دست در میان باغ بهشتی که ساخت خفته است در دلها...
-
کارزار
چهارشنبه 10 دیماه سال 1399 11:54
ندانستند وحشت را حک شده درون چگونه! که مرگ میشود یک رویا یا زود به زندگی گذاشتند به جریان- سرخ رودی شگفتار نامش چیده شد برخیال - سراسیمگی به زندگی به خوابی و کوچی تهی غمزده به میرندگی دعا نوشتند و خواندند و خواندند و خواندند رام رامشگران و عاشقان -سرودها سرودند به را هشان- به کامشان به این گون فریبا فریدند مترسک نسک...
-
قابل توجه ادب دوستان گرامی
یکشنبه 7 دیماه سال 1399 10:08
1-تمامی محتوای وبلاگ شخصی ضربان تاریک با هدف داستانویسی و شعر در گستره ادبیات پارسی نگاشته شده اند و موضوعات و حوادث و شخصیتها کاملن خیالی یا افسانه ای هستند و شخص رام دایمون (ضربان تاریک) به عنوان شاعر و نویسنده ی کامل شعرها و داستانها و منظومه ها -هیچ گونه هدف دیگری را از جمله سیاسی و اعتقادی را در نگاشته های ادبی...
-
گل آنه
چهارشنبه 3 دیماه سال 1399 10:08
گفتا زمیانگاه جبر اتاقم ...........................برویان ................................گل آنه ...............................رنگ دانه ............برویید شدتنها سببی تا بازتابد آن درخشش ..................رنگ دانه .......................شاد آنه تا دلم در این اتاق بکر فکری ......................جا نگیرد ز تدبیر...
-
مرثیه (2)
سهشنبه 25 آذرماه سال 1399 23:32
بی تو شبی به سر نمیشود روز مگوی گو - حجله مستانه ی تو رخ ز تنم -مایه ز تو خواب مگو بی تو دگر شبی به روز مستانه بسر نمیشود ******************** یادمانی برای پدر دوست - که از زندگی گذشت. به یادش سرودم. ضربان تاریک(رامبد.ع.ف) 25- آذر -1399
-
(مسخ-زمانه) -Metamorphosis-Tempus
جمعه 7 آذرماه سال 1399 13:23
دندان -Dente ********** پر است دهانمان بیامرزد دندانها را جونده با موشکهای طلا با گره خورده دستهای دعا با لبخندهای ریا سخت است خونالود - گوشت هنوز زیر فشار دروغگویی فک ندارد در این دهان دندان رویای سبز خوارگی ! ************ Angelus - فرشته ************ به دنیا نیامده اید آزاد خیالی بود نسک در آن فرشته ای , بال میگشود...
-
سفرهای سند باد در اینستاگرام !
چهارشنبه 5 آذرماه سال 1399 22:20
این مجموعه داستانها از سفرهای هر روز خودم در اینستاگرام و پیجهایی که فالو کردم و جریان سیال ذهن و کشفیات روانیم و معاشرتم با شما و یا هر کسی که با او دردایرکت یا اتاق صحبت -کمی گپ و گفتگو کرده ام شکل خواهد گرفت و در آینده به صورت کتاب یا قالب دیگری به مجموعه ای تبدیل خواهد شدبا نام سفرهای سندباد در اینستاگرام !.شما را...