-
تصاویر
چهارشنبه 4 آذرماه سال 1394 13:19
همیشه دلم می ریخت از دیدن عکسهای قدیمی در هراس می شوم .................... اگر این همه خوشی ........................................ انتهایی نداشت آیا باز هم ما هیولاهایی خلاق در مردابها ی سرد بودیم ............................................ که نوور را …..............................…….گه گاهی ...................بر...
-
دووزخی
دوشنبه 2 آذرماه سال 1394 08:27
چو کوهی - سنگین- راه می رود ...............به گاهی نگاه می شود شیارها پدیدار ..........شکافها - که می گسترد ................ زلزله - که می خزد و کشسانی خیالش را - می درد شکستی که ناسور می شود بر بهشت سرخ آبی کودکانه ای که ساخته بود .................................... برای کودکانه اش...
-
شک (ِ Doubt)
پنجشنبه 28 آبانماه سال 1394 11:29
به دیده گان پروانه ی ....................نگاه او ...................نگاه کن تا بینش ات را بیارایی به حکمت هزار سوی ادرا کش تا بیابی معبد زرین حکمتت را در حجم بی شکل پرت شده ازپرتگاه ژرفگاهت .....................................که درپشت چشمانت ........................بر زلالی نگاه جستجووگر خالی ات...
-
زیرک
سهشنبه 26 آبانماه سال 1394 09:09
این جهان ..........شووریده ی اقمار کمال است از بطن- سیاهی و کمالات عوامانه ی زیرک .................................................حذر کن از روی سپید و سیه سرمه ی چشمان .......................جز ثانیه ای نیست رهایی بر حسن و کمال ............گر به رهت نیست ......................از این قافله...
-
فرانسه
یکشنبه 24 آبانماه سال 1394 10:10
بر سینه ی فرانسه ................گلوله نشسته است و آبی رهایی ..........در فووران ............انقلابی نوین- دمیده است ! بهت - سفید به میان خزیده است ! و خوون دگر نمی جهد ز تن به آهن سرد خون سرخ آزادی - در تن تلاش .....................ره باز گشت ندارد بر زمین سرد !!! ****************************************** ضربان...
-
نا آرامیده گان عاشق !
جمعه 22 آبانماه سال 1394 23:01
نا آرامیده گان عاشق ! ********************* گووش فراده !!! از شکافهای خشک زمین نجوایی شکسته- تن میکشد به آسمان خفاش وار چه بی تاب است در هجمه ای میان دو کوه آن ترانه ی تسلیم گذشته از سرزمین مرده گان در پی روزهای دگر شده ی زود هنگام رستاخیز غربگاهی را که به طلوعگاه و شرقگاهی را که به غروبگاه...
-
شادانه
پنجشنبه 21 آبانماه سال 1394 17:30
از پشت این عکس ..................کیستی؟ ..............چیستی ؟ در این ماوا گه امروزین پوچستان پرستی ! نمیبینم که در باران چگونه تو خرامیدی نمیبینم که ابری یا ثریایی یا که ساکن بر خورشید تابانی یا که روزن گه .............بر جریان تمنایی یا که شادیهای خندانی یا که در چشمهای سرد سردابه اسیر گرداب مهتاب شب بی خواب بی تابی...
-
ننگینه
دوشنبه 11 آبانماه سال 1394 22:36
چه کسی به میان باغ دوستیمان ............................... خوش میرقصد ؟ با صدای شکافهای نابودی ی نادیده ی چشم گشوده ................................و بغض کرده - باز می گردد گوش کن ............ای دوستم ........................که در باد ..............به نیت شکستن شاخه های نازک خاطراتمان زمزمه ی دسیسه ی او بر شاخه های...
-
اسن
یکشنبه 10 آبانماه سال 1394 23:48
آنکه بر دامن این قافیه ی دوستی ............................رحل به غفلت کوبید چنگی به رخ یارکشید ............و مجنوونانه در دل خود می شوورید سرکشان را همه دیووانه مپندار ...................که زخمهای دلشان رنگین است شاکیانند- گهی زین اسنهای آدمی .................. به فریاد های زججه که می شووریدند ما را سرکشانه تازیانه...
-
فصل زرد
سهشنبه 5 آبانماه سال 1394 15:53
فصل سردیست از سیاه رگهای بجای مانده بر خاک و لاشه هایی که بر تخیل ..............((زیبایی)) .....................می تراووند ................................ نگاه عادت در لذت یک خلاءذهنی پر احساس !!!! با هوای خنک بعد از ظهری ابری ................................که میطلبد یک نم نم باران را با چای !!! از قوری چینی گلداری...
-
پناه بر ..........
جمعه 1 آبانماه سال 1394 23:52
به میان مکعبی پناه برده ام حل شده در دل دیدگاه هندسه ی استقرار !! معلق درنیاز اضلاع حیات نا به هنگامه ای خمر شده در سکوت و به سپیدی افتادن آرامش به دیگر سوی کوی !! صدای بشرآشوبگر- اما گووش خراش است - هنوز از تنها - روزنه ی باقی ...................................بر این غشاء جدایی صدای مهیب - کوبه ها می رسد به گوش این...
-
لبخند
پنجشنبه 30 مهرماه سال 1394 16:47
در اتاق اجسام خنده - از روی لبانم - گم شد سوار یک قطاربرقی !! به سوی سرزمین غمها !! پناهنده شده بود - آری گم شده بود !!! آواره گی چو عجوز - بر در خانه ی او ماوا زده بود !!! از پشت شیشه و چه بسا یک لیوان همه چیز گرچه مواج بود ولی در معنا - ((تاب)) در انظار پیدا شده بود و لب و خنده در نیمه ی راه بدست یک (( مشت )) تروور...
-
دعا
پنجشنبه 30 مهرماه سال 1394 14:00
دعای شبهای تنهاییم - افتاده جایی !! زیر تخت !!! شبها مشوش میشوم از سایه ها در سکوت ی بی کلام از غصه ها راه می سازند تا بی انتها !! اما - امید چون دانه ای میرووید از جهانی پنهان به زیر لب - خنده - ها !!! خوشحال از فردای نو !! اما به زیر گنبد سق دهان صورتی ! بر زبانی سرخ و برران و راستین !! عقده ای زنجیرشده - بر...
-
....و آنگاه عشق را... !!!!
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1394 19:27
یک درنگ و دو معشوق ترسان در فاصله یک قدم مانده تا به پایان شادان این غائله خدا واره ی مرگ در آذرنگ ودستش به گرد تکوک شراب شکست - هی تنگ و تنگ شیر دالان وماران به میدان جنگ آن مرد جنگاوور گذر کرده از دریا و رویای منگ پیچیده از پای تا به گردن او را ماران ننگ حلقه گلهای بهاری را او- گذارد به سرهایشان تا به پیروزی رسد عشق...
-
کوور
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1394 13:58
وقتی بر قله های مخروطی اسفل السافلین چشمانم کز کرده - نشسته ای !!! می دانم که مروارید ماهت افتاده در تاس نادانی و (( زلال)) - نیست آب! در ان نزدیکی !!! گرچه او نیز نمی بیند خود را و انگشتان استخوانی دستانت سفید رشد می کنند تا به زمین!!! که راه برند جان تو را ! ********************************* ضربان تاریک -...
-
پرندانه ای در نگاه !!!
سهشنبه 28 مهرماه سال 1394 18:42
نگاه بر انتها - زندگی آبی آسمان و چشمها نیز - بی عزا ولی به نقش ما و مردمان - ((سیاه)) را افسار می کشیدند هنوز!!!!!!!!!! *********** ضربان تاریک -رامبد.ع.ف- 1394مهر 28
-
پرندانه ی در پرواز !!!
دوشنبه 27 مهرماه سال 1394 09:30
شاید پر پر شود پرهای ضعیف یک پرواز بر تسخیر آبی ی دووورها در گنبد بالهای عقاب واره ای طماع !!!!!!! ************************************ پر پر شود بر تسخیر آبی ی دووورها شاید -در گنبد بالهای عقاب واره ای طماع سست پرهای پرواز !!!!!!! ************************************ سست پرهای پرواز بر تسخیر آبی ی دووورها شاید -در...
-
بدبختیها
یکشنبه 26 مهرماه سال 1394 22:27
انسانهای تنهایی هستیم ( البته شما را نمیگوییم .... شما خوبی و بهتر از ما !!!!! ) من همه انها را با خودم میگوییم ! شایدم یک شاعر یا شایدم یک معمار !! هر کدامین -به مانند چسب برقی رنگین !!! تکه تکه - چسبیده ایم بر خرده های بدبختی !! نه چسبش درست نه نوعش درست نه درست چسبیده است !!! رنگش هم زل است و بی استعداد- شایدم...
-
دایره
شنبه 25 مهرماه سال 1394 11:27
ای دایره راز نهفته ای خالق جانهای شکفته از سخت بتان گر حذرم شد بتها شکنم وای - گویی ((دو)) به(( یک)) شد ان ((یک)) شود – خدای عالم بی تن شود و لانه کند درون جانم ای دایره راز نهفته بتها بشکست عاقبتش کوو؟ در جان جانان من است – این نهفته !!!! ضربان تاریک (رامبد .ع.ف) (24شهریور-1394)
-
واژگان پر نور ... تو !!!
شنبه 25 مهرماه سال 1394 10:54
گه تو را پیچیده در الیافها گه تو را بر بوریایی مستانه - رقصان دیده ام گه شرارعشق انگیزی ز دستانت برون گه شعله های پر فروغ جان بخش از واژگانت در این سوی جهان من در پی ان روشناها - دیده ام جان من - ترس را زنجیر کن در دوورها و لانه ان موورها انچه از دستان تو دیبا می شود – بر هم بتاب - تنبور کن گوشی نواز و چشمی به ناز –...
-
او ....که می نوازد ان موسیقی تاریک را !!!
چهارشنبه 22 مهرماه سال 1394 20:57
او که بر تاریکی شیهه ی اسبان نا ا رام ماه دیده پرده درانیده است چنگالهای ناخن تیزنیز - بر سرکشان استبداد ها کشیده است انچه بر گوشه راه اهنگ جان او در سایه ها- به انتظار نشسته گیتار سیمین گیسوی مو تنیده است او که بر مزار خود شیهه و جیغ می کشد دیوانه نیست درکشاکش غمهای سرکشانه ی ناگفتنیست که ناخن بر سیمها به هم اوایی...
-
پریشان - psycho
یکشنبه 12 مهرماه سال 1394 21:53
بارها - در خانه ام در پشت باران سیل آسای - غمهای تنم من به بودن در اتاق سرد اعدام گه گه هان - اندیشیده ام و در هر گاهی در گذر از عقربکهای ساعتی - محکوم - میکردم تو را !!! با دستان خود بیهوش می کردم تو را و بر چلیپای مرگ - مصلوب میکردم تو را !! بارها بر تختی سفید – هر روز من با تو- درمیان اغوش خیال - خوابیده ام در...
-
خرفستران
جمعه 10 مهرماه سال 1394 20:02
به شب - گاهی مانده بود که آنان بر امدند- زهر آلود و (سکوت )می شنید جیغهای خورشید اسیررا !! بسته شده برآهنین تختی- بدنمود ! به همرهی آنان ! و آخرین چهچه دردناک چلچلگان برلای پیچا پیچ شاخه های درختان وصدای جیر جیر جیر جیرکها از لای لای چرخهای روان - لیز خوران به اتاق تغییر جنسیت درآشوب هزارپایان و رتیلهای آزرده جان !!!...
-
چشمان سرخ آبی - The red eyes of blue
دوشنبه 30 شهریورماه سال 1394 10:32
فرشته ای شکافته سر که بر شکاف سنگ روود سرنوشت شکسته است نشسته واژگونه خون و آب و روود تن شکن چوونان تنش به سنگی فسرده است زین دسیسه های دست شکسته ی فروود از آسمان ایزدی رمیده است فروو شده ز آسمان سینه اش به سینه ی زمین و زمزمه به رقص(( شام - رام )) و رنگ های بی فساد طاووسان فرووزان به هیمه ها زین سرشته آفتاب خجسته گان...
-
پرندانه ی خواب دیده !!!
سهشنبه 24 شهریورماه سال 1394 23:50
دیده ام خواب -خواب میبیند خواب -مردی بی خوابی را به بهتان خوابهای پوک !!! ************************* رامبد.ع.ف (ضربان تاریک) به تاریخ 24شهریو ر139 4
-
فرر استووار
دوشنبه 23 شهریورماه سال 1394 12:33
فرسنگها دوورتر - به ((طیفرت)) به پشت درخت زندگی - ((در راهی بی بازگشت )) خانه ای ساخته ام از فرر سنگهای رهام انجا که ((فریادهای سپید از میان سبز)) - گل می شوند و زمینش- ارایه های شکووه را به شکووفه می نشاند به خاک پای فراموش شده ی شه زاده ای پارسی که نقش تن کشیده است ((فرر- وهر))های دلتنگ را به چکامه های نوین زبان و...
-
مویه هایی برای(( ایلان )) کوچک
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1394 10:03
دریای سیمهای دشنه دار مرزها - دریایی نبود که بشکافی ؟ موسی شبان واره ای نوین نبود- که بگسلد رنجهای قوم کهنی دگر را ؟ برای تو ایلان کوچکم این دنیای اسفر مرده ایست - به چشمان باز که جان می کند برای حیات باید رخت بر میبستی تا خون ادمیت بدود بر کلبد مردگان سفید شده از رفاه باید از خانه ات می رفتی به مذبح دریا ؟ چه سوود که...
-
دریچه هشتم
چهارشنبه 11 شهریورماه سال 1394 21:07
در انجا اغاز خواهم شد که شکوفه های شکفته شده ام به تجاوز مصادره گران در نیاید پر پر نشوند - بر دستان گلاب جان گیران انجا خواهم رست که پایانم به حوضخانه رنگ نباشد به رنگرزی ی پارچه های سرخ لباسهای کاهنان معبد ((مولوخ)) و تخمه های ناکامم نیز کودکانی در تنگنای رستن در کشتزارهای ماتم ((جهنا)) به برنجین اغوش اتشین بندگی...
-
تسلیم
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1394 18:55
زمین به مرز افول رسیده است فرشتگان نوبت به نوبت به میان چرخ انکار کشته میشوند ((نفلیم)) ها باز گشته اند به فراسوی بی انکار اری- هابیل و قابیل کشته شده بودند- در مهبانگ !!!!! پست زمین سیاه (مهاد) به گل نشسته بود - ((کاین)) بر(( نوح )) شتافته بود !!!! فرود به فراز کنون وای - که داستان زمین کج شده است افسانه ما - شکسته...
-
الهه
شنبه 7 شهریورماه سال 1394 22:46
شاهی نیمه عریان می رقصد در میخانه ای نشسته به سر گیجه ی مستی و صنم خانه ای که گردان می چرخد- در گوشه خستگی روز شاه - خمار میکده ی می درکشان غوطه ور درسکرات دروازه ((موساکاتیم)) درمهران کده ای به مرکز حوضچه مهراب شکوه که نوردر ان به شهادت رسیده و سروش در خواب شراب و الهه شاخدار نیمه مست رقصان به شادی ان جرس زنان فرا می...