-
Metamorphosis-third phase
چهارشنبه 5 آذرماه سال 1399 12:20
((Incipiens)) - آغاز شد فرو می ریزد آب از دیوارها سرچشمه ی گنگ گونگی لایه لایه به هستی تا آسمان به آبی بر زمین تا به این حوضچه مرطوب و گرم چشمان ما! از درون وجدان درفش کاوه به درون فنجان قهوه ی یک لذت درون شریانهای تو درون فهم حقیقت من درون مغزهای متخلخل مردم رهگذر از خیابان نماد رود روانی -سیل آسا در گذر از میان...
-
زادروز
چهارشنبه 7 آبانماه سال 1399 00:52
پشت خطی مسدود با نقطه ای بی تعریف در هندسه مجهولات در یکی از ژرفترین اسفل السافلینهای زمین اتفاقی افتادیم حناق گرفتیم از عربده های (( من آینده را میدانم باید گریخت)) سپس نفرین چون گلی بی همتا گل داد به اسم شاعر گل داد به اسم نقاش گل داد به اسمی منکوب گل داد به جنسی خاموش و در آن لحظه آخر نیشش با زهر هلاهل نشست بر...
-
بی تو رخ میدهد داستانم
شنبه 5 مهرماه سال 1399 01:50
آنجا که میدهد رخ داستانم جای نداری تو نیز تنهایی رهایم کن مانند ترک کردن و رفتن آنان بمیر با من متروک ای متروک ***************************************** ضربان تاریک (تاریخش خاطرم نیست سال 99 در آغازین طاعون دوران به گمانم)
-
صبحانه
یکشنبه 26 مردادماه سال 1399 10:12
کوهی , در فنجان چای و رودی هزار ساله در فنجان قهوه برحسرتم پیچانه بربستر نشسته دلی ماسه گون ساحل ساحل پر از سنگ خارا پای برهنه ی ما زخمی به ژرف دلها ما را به کوه چه کار است جز دیدن و ستودن این عشق جز به دورش کام دگر ندارد چایت گر به سردی آرزویی ندارد در این سردی زمستان قهوه رحمی ندارد دره ای - نه دور -نه نزدیک این...
-
زندگی-LIFE
چهارشنبه 22 مردادماه سال 1399 12:01
از آن بازگشتی نیست به راهی می روم در آن خواب گاهی نیست خانه ای به میان درختان جنگلی انبوه تنه هایی سردو آبی و اشکوه ناهمگن و دیگرگون گره ها خورده اند سخت پیچاپیچ در تمدنی ملعون فرو شده ام به میان خود آگاهی تاریکم به آن خالی نیستی ریشه دوانیدند با کودکان نارسی به قدمت آن جنگل با مهر های نفرت- جوهرتلخی تراویدند به اجبار...
-
خموش
سهشنبه 21 مردادماه سال 1399 08:48
آینه گفتا خموش گفتم کم کن چموش این خموشی و کم هوشی را به شانه بر زلف من تارش بتاب درد روز و درد سال و درد دل را در نمای روی من مانند آنکه باده نوشیده به حالی بس فرحناک در رتوش ! گفتا توانم کم بود گفتم اگر ترک برداری نیز کاری بکن از جان خود خرجی بکن رنگ سفید آب مرا سرخاب کن تا که این مردم مرا باور کنند رخسار زمانه را...
-
مشاعره ای در ادامه غزل خداوندگار ادب مولانا -غزل 761
سهشنبه 7 مردادماه سال 1399 23:36
چو سحرگاه ز گلشن مه عیار برآمد چه بسی نعره مستان که ز گلزار برآمد ز رخ ماه خصالش ز لطیفی وصالش همه را بخت فزون شد همه را کار برآمد ز دو صد روضه رضوان ز دو صد چشمه حیوان دو هزاران گل خندان ز دل خار برآمد غم چون دزد که در دل همه شب دارد منزل به کف شحنه وصلش به سر دار برآمد ز پس ظلم رسیده همه امید بریده مثل دولت تابان دل...
-
آخرین اسب سوار - DEATH
یکشنبه 5 مردادماه سال 1399 00:57
زمانی رنگها پرید خاطرم هست ! آن اسب سوار را که از ژرفای زمین تاخته بود به زیر باران میان مه یادم هست که چند قرص را با هم خورده بودم کلونازپام قدیس که آرامش را همراه می آورد مرگ همین را میخواهد -رنگها میروند و او آرام بوسه بر گونه ها میزند میان آن دشت وسیع زیر باران و مسیری که به زیر زمین ما را باز میگرداند و آنگاه نه...
-
اسب سوار سوم - HUNGER
شنبه 4 مردادماه سال 1399 00:20
سیاهتر از شب روح بسیاری از انسانها پرده ای مخملین گسترده بر استخوانها ی درخشان استخوانها از آن اسبی بود که زیر بار رشد تمدن انسان مچ هایش خرد شد پاهای او را بر گاریها بستندو سرش را بر گاری دیگری در سوی دیگر کشیدند از هم گسست تن نحیفش - بند بند کوچک بود گورش چون حفره ابدی له شده - تنگتر با ریسمانهای سیمین بر همش بستند...
-
دومین اسب سوار - WAR
جمعه 3 مردادماه سال 1399 01:22
گم کرده است بره چشمهایش را مینگردیکی آسمان را -گم گشته است یکی در ژرفا خواهد ماندبه یادش- آنگاه که پرسید - نامت چیست؟ و شنید ما بسیاریم -بسیار و بقیه جمله ها پرید از خاطرش ما بسیاریم - بسیار پشت همه چیز و پشت هیچ چیز -پتک پولادین بشکند روزی مهر دوم را سرخ شده است دریاها ازگذشته نه چندان دور موج سواری خواهیم کردما فقط...
-
(اسب سوار نخست) PESTILENCE
چهارشنبه 1 مردادماه سال 1399 14:25
مهر ها را زیر گرزهای پولادین شکسته ایم نخست از میان سنگهای کوه آن شیهه ها و استخوانها بر چهار گونه تقسیم شد صدای شکستن مهرنخست هنوز می آید آن گله از پرتگاه به سقوط کردن -رانده شد همه گوسپندان سقوط کرده اند یک بره بر لب پرتگاه به پشت نگریست و سپس خندید چوپان فریادی کشید و مردمان فریاد خوشحالی سر دادند ولی چوپان دوید...
-
پرواز 752
یکشنبه 22 دیماه سال 1398 11:56
دووزخ را چگونه تصویر کنم آنگونه که مسافرانی با تمام امیدهای زندگیشان سوار بر بالهای خوشبختی میشوند و پرنده ی خوشبختی بال زنان میان راه از حیلت بلا خنده ی شومی سر میدهد میگسلد و تن می درد و آن دو دلداده ی جوان که دیروز اولین بوسه را بر لبان لرزان هم زده اندامروز در آرزوی آینده ای پر شور بر بالهای خوشبختی آخرین بوسه را...
-
زندگی - بازی نوتلا و هفت تیر
دوشنبه 2 دیماه سال 1398 09:55
زندگی یک بازی است داوریهفت تیری در دست دارد و یک شیشه نوتلا صورت ندارد - ابرو - لب و...شما را دعوت میکند پشت یک میز روی یک صندلی بنشینید این آغاز است - متولد شده اید!چاره ای دیگر هم ندارید !او هم آن سوی میز پشت میز مینشیند و شیشه نوتلا و هفت تیر با یک گلوله در آن را روی میز میگذاردشیشه ی نوتلا را جلوی شما قرار میدهد و...
-
درختان
یکشنبه 1 دیماه سال 1398 16:52
در خیابان که راه میروم درختان مرا نگاه نمیکنند همه به فکر زندگیشان هستند یکی برای بقاء ریشه هایش تلاش میکند دیگری با مرگش کنار می آید تا کالبد خشکش بر سبزینه اش پیشی گیرد یکی هم سروی است که هر روز اصلاح می شودباغبانی می آید مانند سرنوشت شاخه هایش را میچیند ولی درختها به هم نگاه نمیکنند حتی آنها من را هم نمیبینند در...
-
Isle Of The Death-Crypt of martyr -(جزیره مرگ) - دخمه ی شهید
شنبه 20 مهرماه سال 1398 10:05
نگهبان بالای کوه از سر سرخ رنگش- بخارسپید قبل از آغاز آتش بر می خاست! چنانکه از هیمه تر برزغالهای گداخته ! چهره ای نداشت که هیجانش دیده شود ولی لباس بلندسپید مخملینش میلرزید! پشت دستگاه( نگاه )-بشدت متمرکز شده بود! با دقت بیشتر که از بالای کوه بلند جزیره مرگ به افق زندگی نگاه میکرد بیشتر میلرزید! ناگهان با تمام وجود...
-
سوسکهای سیاه
چهارشنبه 10 مهرماه سال 1398 23:48
سالهاست که تعداد سوسکهای کره زمین را میشمارم قهوه ای - سیاه- صورتی و.... همه میدانند مخصوصن سازمان مدافعان حقوق سوسکهای سیاه! با یک قرار ملاقات گفتند من خیلی با استعدادم مرا به عنوان مدافع محیط زیست نیز انتخاب کردند از آن روز پوشکهای کودکان سران یک سرزمین قدرتمند را میشماردم و آخر شب مقاله ای مینوشتم که پوشکهای آنها...
-
کت شکسته
سهشنبه 19 شهریورماه سال 1398 18:22
کتی میپوشم برازنده از تمام فنجانهای قهوه ای که با هم نوشیدیم و من در تنهایی شکستم! کرواتی میزنم از تمام پیش دستیهای شکسته ای که درشراب نوشینهایمان به زیر مزه های زندگی گذاردیم و بی حاصل بود آه زندگی بی ثمر برایت لباسی دوخته ام از تمام شکستها ! تا به رقص والس بر لبه ی لیوانهای مشروب که دعوتیم بپوشی ! کنارم باش تو که...
-
Isle Of The Death -(جزیره مرگ)
دوشنبه 11 شهریورماه سال 1398 03:50
دو روز است که بر آب راه میروم ! آشرون چونان آینه صاف است مشکوکم که بر آب گام بر میدارم ! کفن مخملی سپیدم را چونان شنل بلندی بر آب میکشم موجهای ریزی بر آینه گوون روود می غلطند و قسمت دیگر کفن- برهنگیم را از شرم نجات میبخشد گاه دستا نم را باز میکنم و ژرف نفس میکشم کفنم هم در آرزوی باد شیهه ای میکشد و سنگین بر آب می کوبد...
-
مکاشفه ها - سومین مکاشفه
چهارشنبه 6 شهریورماه سال 1398 20:30
این مکاشفه یک مکالمه بعد ازپایان یک انسان است در اتاقی سرکوب شده از حضوور او مکعبی تنیده در سرمای یک رنگ دلتنگ بودنی در ناخودآگاه و افسوسی در بی انتها هراسی را که آویخته ام بر سیخ جا رختی من هستم -یک اتاق آبی تیره ی افسرده - پوسته های رنگ - ترکهای لعنتی و مور مور خزیدن مرگ مغزی یا مرگ فکری یا تاریکی بی استدلال منم و...
-
مکاشفه ها -دومین مکاشفه
دوشنبه 14 مردادماه سال 1398 13:39
از بیداری ورم کرده است خشمی چین خورده زیر پوست پلکهایش میجوشد باتلاقی در سیاهترین سایه های انتقام میسوزد دمل هایش از سرنوشت ریشه هایی سیاه - مبهم و رونده به ابدیت رنج و تحلیل جهانی وارونه از نوزادن تازه متولد شده سربروس که آنها را بر گوشهایش می فشارد تا صدای زندگی آنها را با زمزمه های بدبختی طبیعیش در دهانش بجودو...
-
مکاشفه ها - اولین مکاشفه
سهشنبه 1 مردادماه سال 1398 02:24
جمجمه ها بر گوشها فریاد میکشند بگریزید!!!! شعرها تنیده زبان- گریزان گره خورده انددر تنوره ها ی دیو داستانها- تفته اند پستوها را فوج فوج حشرات شاعر - ترشیده اند آوازها را خروارها بیت و مصراع و وزن و ردیف خروارها کلمه ی بی صاحب- بی آهنگ به گوش ملتها فرو برده اند هنووز آزادی پیامبر شاعر خود را نیافته است در میان این...
-
محصور-Enclosed
شنبه 29 تیرماه سال 1398 03:32
تابوتها ایستاده راه میروند coffins standing and walking on the way گرفتار Caught پایان خویشتن را تکرار میکنند Repeat the end of themselves میخ - چکش Nails - Hammer درونشان دفن میشود - راز Insides buried - secret به سینه خاک to the soil chest این بار انقلابی درونشان نمیمیرد This time doesn't die revolution inside them...
-
سولاریس
یکشنبه 23 تیرماه سال 1398 01:35
پر از قیام سیال میشود - پر از کرشمه های لوند پرده ای بخار و پرده ای خنکا آنجا که نمیبینم و ره یافته ایم شاید با خیانت پر شده است پر از رویاهای نازنین بارور- کنده ای زهرآگین پلکانی در گیر اشک - لابلای آخرین خواب زمینی شنگانه - شوخ و مواج و مستانه ما در مدار و او بر عذاب - نشسته به نگاه اغماز-در آبی ساکت حلقه ی شورین ما...
-
The day of die
یکشنبه 9 دیماه سال 1397 10:23
وقتی به مدرسه رفتند کودک بودند شمعهایی قبل ازآتش سخن اول یاد میگیریم کودکان شمعند برای آنان که از همه ما بهترند خود خوانده- خودخواهانه نووردزدی زندگی است - پشت شیشه های تفاوت اولین کودک که به آتش می نشیند پشت آن شیشه های جدایی موجودات طلای اندود مقدس موتور پرستششان روشن می شود و خدای پلاستیکی سرخشان بالای سر بردگان...
-
تندیس
چهارشنبه 6 تیرماه سال 1397 11:47
تندیس خوشبختی تن بی جان تو را در نبض رگ پنجره ها می بینم آینه ی شووم شکست خشک شد سالهای عمرم سایه ی محو تو - ماند بر روزنه ای در راه حیات اکنون نور - تهی می تابد بر حجم هیچ زندگی پر شده از هیچهای رسته دفن خواهم کرد- رویا را در زیر تل خاکستر هنری که آفریدم یک عمر نقشها و رنگها و تندیسها می سوزد بی فرصت و بی چون و چرا -...
-
پایان
دوشنبه 4 تیرماه سال 1397 09:54
مردمی گرفتار پایان خودشان را تجربه می کنند اینبار انقلابی نمی میرد انسانها منقلب میشوند همه چیز می میرد شفیره ای متولد میشود که دیگر کودک علیلی نیست. ******************************************** ضربان تاریک(رامبد.ع.ف). 6.25.2018
-
باغ
یکشنبه 3 تیرماه سال 1397 11:06
به این باغ اگر می آیی من من در آن روییده آهسته بیا - آهسته من میدانم در بیرون این باغ زمهریراست که چشمان تورا به دنبال شعله های آفتابین گرمای گلم به میان دروازهای این باغ هدایت می کرد اما - آرام و آهسته بیا تا که نشکند شیشه ی نازک اعتماد این باغ قشنگ اگر آمده ای آگاه بیا تا لگدمال نشود رویاها منی روییده - سخت و کوچک -...
-
مشکوکین
شنبه 2 تیرماه سال 1397 12:35
ما را از نگاه ابرها نترسانید ما مشکوکین را در طاس بیم نیندازید ما مشکوکیم به تمام شکهای شما به تمام خیالات پاک ایستاده در بادهای انتقاد به تمام فریبهای ایستاده پشت پرده ی یقین به تمام چشمها مشکوکیم به تمام گوشها نیمه دفن شده در شنهای ساحل اطمینان ما مشکوکیم به تمام پیامبران - آمده از زیرطبقهای طلا مشکوکیم به شک در...
-
آب را گل نکنیم
سهشنبه 28 فروردینماه سال 1397 21:01
رویاها را گل نکنیم خواب را بر آب - غوطه ور انسان را بی آرمان تن را بی لذت زندگی را فرامووش نکنیم تاریکی و نمی دانمها و نمی د انیها تمام آغاز - تمام پایان از دریچه ی حیات تو را همراه است سایه های بی پاسخ را با نوور توهم - گل نکنیم ************************************* با نگاهی به شعر زیبای سهراب سروده شد. ضربان تاریک...
-
بی عنوان
دوشنبه 9 مردادماه سال 1396 22:07
در این دنیای واروونه تو را دلتنگم- ای رویا تا که در بطن من خاموش رقصیدی ********************************* ضربان تاریک - 7.31.2017