ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من
ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

بی عنوان


در این دنیای واروونه

تو را دلتنگم- ای رویا
تا که در بطن من خاموش رقصیدی
*********************************
ضربان تاریک - 7.31.2017

بنیتا -Benita

بنیتا - شعر کوچکی است

اوست- برجمینگ زندانی

در چلیپای شیشه و آهن تافته

به تابش ظالمانه خورشید

درهم شده با آفتاب بی حرمتی به انسانیت

مهر آسمانی

این شعر تو نیست

دور بایست

که بی اجازت پدر

مانی نو - زادیمان را

بر رحل مرگ نشانده ای

دوربایست

تا شب دراز شود - بی تو  و نا انسانها

اشکهایمان تاریک بریزند

بر این بی دادگریهای

بی پاسخ عالم سبحان 

*****************************

برجمینگ: در آیین مانی برجمینگ فرشته ی همزاده ی اوست که گوهرپاره ی نوور را دروون خود

دارد و اوست که راه  رستگاری را بر مانی زمینی نشان میدهد.

شعر دارای مفاهیم اکلکتیک است به یاد بنیتای کوچک از قضاوت بپرهیزید.

ضربان تاریک(رامبد.ع.ف) -7.28.2017