ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من
ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

گوری است به شمع مهتاب

ندیدم تو را هرگز

مخفی شده در ترک دیواره ی تردید یک لبخند

گوری است به شمع مهتاب

که به شب می ماند

هرز است زمان در خویش

در دامان بصیرتها

نمیبینم تو را در خویش

در کف آلوده دریای ماتم ها

لحظه هایی آنسو

آنسو تر

می خواند حقیقت رازها را از روی چرک نوشته های یک اندوه

خاموش خواهد بود ما  را ای نهفتگان - آری

نمیبینم تو را مادون این دیوار سنگین تن

گویی جهان ترسان - دمی تنها است

منم آن مرگ بازی گوش

قصه های آن شب تاریک

در ماوای یک تلخک خونین چشم

شبه قاتلی مفلوک - تو خالی

که خواب ایزدی را

قربانی سوزن دوزی سرنوشت خویش

بر ابعاد جهان می کرد

مخفی شده در ترک دیواری

گوری به شمع مهتاب

که به شب می ماند

به اندازه ی ماتم کده ی یک کیهان

و ندیدم تو را هرگز

**************************************************

رام دایمون (ضربان تاریک)- 1401

از  شعرهای مهجور نوشته در دفتر اشعارم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد