ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من
ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

توضیحی اختصاری بر هنر تاریک -(متن تحلیلی)

 

 

توضیحی اختصاری بر هنر تاریک

هنر تاریک (Dark Art) به صورت کلی در وهله نخست به هنرهایی گفته می‌شود که موضوعات ماورالطبیعه ، وحشت آفرین ، تاریک، غمگین و مرموز و ناشناخته را به تصویر می‌کشانند. این رشته های هنری شامل نقاشی، عکاسی، موسیقی، ادبیات، هنرهای نمایشی ، فیلم و سایر رشته‌های هنری تاثیر بسزایی از شالوده این هنر پذیرفته اند و اغلب از نمادهای مرموز ،سمبولهای ناشناخته یا کم شناخته شده ی باستانی با مفاهیم پنهان و اشکال غیر معمول و حالتها و یا ساختارهای نا آشنای روانشناختی و غیر طبیعی استفاده می‌کنند. در ادامه هنر تاریک را برای شما مرحله به مرحله تحلیل خواهم کرد، توجه داشته باشید، این فقط یک مقاله کوتاه تحلیلی است و به صورت تخصصی موارد ذکر شده در هر شاخه ی هنری یا آثار هنرمندان یا شخص هنرمند یا مکاتب را تحلیل نخواهم کرد ولی با مثالهای جسته گریخته سعی خواهم کرد به درک چند وجهی هنر تاریک بپردازم و تصویر بهتری از موضوعیت هنر تاریک ترسیم کنم. امید است در آینده تحلیلهای تخصصی تری در این زمینه را با آرائ اساتید و دوستان ضمیمه این مقدمه بگردانیم.

تعریفی بر شالوده ی هنر تاریک

هنر تاریک از نظر هنر بافت یا هنر سازه ممکن است در برخی موارد به موضوعاتی مانند مرگ، شیاطین ، دوزخ ، جادو، شبح، مردگان برخاسته از گور،تمدنهای باستانی فراموش شده، خدایان عقوبت دهنده ی باستانی، جهانهای ناشناخته ی دیگر ، پوچی ، تنهایی ،رها شدگی ، نابودی، عقوبتهای دهشتناک ،ترسهای روانشناختی یا فوبیا ،شیزوفرنی خلاقانه، وحشت‌های ناشی از رویا و یا دیگر مواردی که با ترس و وحشت در ارتباط هستند، را ساختار منظم یا غیر منظم خود ببافد یا درون خود حل کند. این ساختارهای ابتدایی مانند تا رو پودهایی در ساختار هنرها اغلب سبب به تصویر کشاندن جنبه‌هایی از جامعه میشوند که در زندگی روزمره به آنها توجه نمی‌شود. این هنرها با شالوده های تاریک هنری ممکن است به دلیل برخی از محدودیت‌های فرهنگی و اجتماعی ، به عنوان تناقض با هنرهای رسمی و قابل قبول ، شناخته شوند.

از نظر فلسفی، هنر تاریک در زیر شاخه های زیادی قابل برسی است به عنوان نمونه از هنرهای بینشی و احساسی ، فضیلت شناختی ، درون شناختی ، تجسمی ،خیال سازه ای ،معکوس نگری و غیره که در تمامی این زیر شاخه ها می توان آن را به صورت گسترده ای مورد تحلیل قرار داد. به عنوان نمونه از نظر فلسفه بینشی و احساسی که میتوان آن را جدای از یکدیگر نیز تفسیر کرد میتوان هنر تاریک را چنین نگاشت که هنرمندان تاریک در تلاشند تا احساساتی مانند ترس، وحشت، انزجار، اندوه، تنهایی و حتی مرگ را به تصویر بکشانند. هدف فلسفی و حتی روانشناختی که در این مسیر بر یک هدف متمرکز میشوند چنین است که این هنرمندان با شالوده ی هنر تاریک خویش در صدد ایجاد ارتباطی ژرف  بین آثار خود و بیننده و ایجاد تأثیری قوی بر روی عواطف و احساسات آنها هستند کما اینکه حتی پا را از این مرحله نیز پیشتر میگذارند و با ایجاد تراماهای احساسی و شوکهای ناگهانی با خلاقیتهای تاریک خود ،بازدید کنندگان یا تماشا چیان یا شنوندگان خود را میخکوب میکنند ،این رویه در هنر تاریک هرچه بیشتر باشد نشان از تسلت هنرمند بر هنر و خلاقیت خود دارد . چنین هنرمندی قطعن آثاری ارزشمند خلق میکند و هرچه مخالفان بیشتری برای خود میسازد و زیر زمینی تر میشود، بر شناخت او به عنوان یک هنرمند یکتا ، یگانه و با استعداد افزوده خواهد شد.

هنر تاریک، فرهنگ، جامعه

فرهنگ هنر تاریک بر اساس تفاوت‌های فرهنگی و جامعه شناختی ، متفاوت است و در برخی جوامع به عنوان چیزی نامناسب و مخرب یا انحرافی ائدولوژیک شناخته می‌شود که بیشتر نتیجه ی نا آگاهی، عدم شناخت زیبایی شناسی هنری و سواد بصری است. اگرچه، برخی دیگر از جوامع این هنر را به عنوان یک راه برای بیان شدت عواطف و تجربه‌های یک فرد توصیف می‌کنند ولی همچنان هنرمندان فعال در این زمینه با برچسبهای مختلف اجتماعی و ممنوعیتهای نمایش آثار و هنرهایشان با عناوین مختلفی چون عدم صحت سلامت روان یا پوچ گرایی و انزوای بیمارگونه یا توهین به مقدسات ،چندش زایی و نمایش خشونت ،دست و پنجه نرم میکنند و حتی در فضای مجازی نیز این قوانین کم بیش در باب هنر به اجرا گذاشته میشود در حالی که قوانین اساسن بر عدم دخالت افراد ناآگاه در زمینه هنر است ولی به صورت بارزی آزادی هنر در گستره ی فضای مجازی جهانی توسط بیسوادان هنری اداره گشته و نادیده گرفته میشود یکی از نمونه های بارز آن بلاک بودن کلمات خاص در ارتباط با آفرینش هنرهای تاریک ،از متن به تصویر در بعضی از جنریتورهای هوش مصنوعی است که صورت کلی ضربه ی بزرگی به آفرینش هنری هوش مصنوعی زده است .

هنرهای تاریک دارای شاخصه ی پدیداری اجتماعی نیز هست و میتوان از بازخورد فشارهای روانی اجتماعی بر جوامعی که تغییرات ناگهانی مانند انقلابها ،جنگها، حکومتهای توتالیتر و مکتب گرا و فجایع انسانی مهیب را پشت سر گذاشته اند ،ساختار گستردگی و موفقیت هنری آن را ردیابی کرد به عنوان مثال دو نمونه موفق در این زمینه یکی هنرمندان کشورهای بلوک شرق هستند که درگیر نتایج هولناک و شوم دو جنگ جهانی اول و دوم بودند و در هفت هنر تاریک موفقیتهای چشمگیری را کسب کردند و دیگری از هنرمندان شوروی سابق میتوان یاد کرد در ساختاری توتالیتر رشد کردند ، به عنوان مثال زاداسلاو بکسینسکی لهستانی متولد 1929 که تا سالها شناخته نشده بود و به ناگهان بسیار مورد توجه قرار گرفت .در زمینه بستراقلیمی و تاثیرات آن میتوان به هنر سینمای نوار و بستر قدرتمند هنر تاریک در شمال اروپا اشاره کرد که در تمامی رشته های هنری تعداد بسیار زیادی هنرمند در خور توجه این رشته در آن شکوفا شده اند وحتی هنر تاریک، بنیان مفهومی و حیاتی از بستر هنری این کشورها شده و حتی کشورهای همجوار و اروپای غربی را نیز از خود متاثر کرده است.

هنر تاریک در بستر تاریخ

اگر به پدیداری سورئالیسم و انحطاط دادائیسم نگاه کنیم، می‌توانیم شاهد تقویت پدیداری شالوده های ساختاری هنرهای تاریک باشیم. اگر چه میتوان این شالوده ها را از ابتدای پدیداری هنر تصویرگری مذهبی مسیحیت و یا قبلتر از دوران هنر امپراطوری روم و یونان پیگیری کرد. پدیداری سورئالیسم و جنبش هنری آن که در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی با انحطاط دادئیسم آغاز شد که خود شالوده قدرتمندی از هنر تاریک را بافته بود . آغاز نگاشتن اولین بیانیه سورئالیسم در پاریس در یک کافه به دست آندره برتون، لوئی آراگون و فیلیپ سوپو و بعدها اضافه شدن پل الیوار و سالوادور دالی ، جرقه گسترش حضور هنرمندان و ادیبان دیگر ،یک جنبش بزرگ هنری در عرصه ی اندیشه ی سیاسی و سپس ادبیات و در انتها هنر نقاشی و تصویرگری بود . این جنبش در عرصه های سیاسی خود در ابتدا با پیش فرض گرفتن حزب کمونیسم ناکام ماند ،در ادبیات و هنر نقاشی بسیار موفق بود. سورئالیسم از مضامینی همچون خواب، رویا، ناخودآگاه، تصادف و بی‌قاعدگی استفاده می‌کند. هنرمندان سورئالیست در آثار خود از تصاویر غیرمنتظره، غیرمنطقی و بیشتر خودکار یا اتوماتیزم استفاده می کردند تا به ایده‌ها، تصاویر و احساسات ناخودآگاه دست یابند و آنها را در قالب آثار خود بیان کنند. سورئالیسم به سرعت در سراسر جهان شناخته شد. هنرمندان سورئالیست به دنبال نمایش دنیای بی مرز بین واقعیت و خیال بودند و دنیایی که بتوان بی مهابا پرده دری کرد و با گذشته ای که فلاکت و نابودی و جنگ و اخلاقیات دست و پاگیر را به وجود آورده بود مخالف باشد و بتواند شادمانی و اغناء بشری را به وجود آورد ، بزرگترین سوال آنها این بود چرا واقعیت ، مهم است در حالی که ویرانی ها را دامن زده است و خیال ، بی پایه و اساس و نامحتمل انگاشته میشود، در حالی که شاید رهایی بشریت از رنجها در پناه بردن به رویاهایی است که از بطن پدیداری شالوده ی رئالیسم ،تصمیم به غیر واقعی بودن آنها گرفته ایم.

شروع جنگ جهانی دوم و گسترش کمونیسم در اروپای شرقی ، یک سری از تغییرات اجتماعی و سیاسی را ایجاد کرد که به شکل گسترده‌ای در هنرهای تاریک نمایان شد. هنرمندان در این دوره با استفاده از رنگ‌های تیره، تصاویر ترسناک و وحشتناک، و نمایش موضوعاتی مانند جنگ، ترس و رنج، به نظام‌های سیاسی و اجتماعی که آنها را به این شرایط فراهم آورد، اعتراض کردند. یکی از موفق‌ترین هنرمندان هنر تاریک در اروپای شرقی، زاداسلاو بکسینسکی لهستانی متولد ۱۹۲۹ بود.در دهه ‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، هنر تاریک به یکی از جنبش‌های محبوب هنری در سراسر جهان تبدیل شد، و هنرمندانی همچون دیوید لینچ، تیم برتون ، با تولید آثاری که به موضوعاتی مانند ترس، وحشت و جنگ پرداختند، مخاطبان بسیاری را به خود جذب کردند. هنر تاریک امروزه همچنان به دلیل قدرت نمایشی و کنشگری‌اش در بسیاری از نمایشگاه‌های هنری مورد توجه قرار می‌گیرد، و همچنین به عنوان یکی از هنرهای محبوب در سینما، تلویزیون و موسیقی استفاده می‌شود.

هنر تاریک در ایران

شالوده یا به قول استاد بزرگوار جناب شفیعی کدکنی (هنر سازه) ی تاریک به احتمال زیاد برای اولین بار توسط امین الله رضایی در طراحی های طنز سیاه و بعدتر سورئالیسم ، هوشنگ ایرانی در ادبیات موج نو و طراحی های او ، صادق هدایت در ادبیات ، آغاز شد اگرچه شواهد نشان دهنده پذیرفته نشدن خط فکری آنها در آغازین پیوند هنر آنها با شلوده ی هنرهای تاریک از سوی ادیبان و هنرمندان آن دوران است ولی بعدها اساس نویسندگی و هنر سازه ی تاریک یکی از عناصر ارزش بخش هنری ادبی قرار گرفت و نویسندگان بعد از آنها به صورتی متداوم کم و زیاد از شالوده ی هنر تاریک برای غنای ادبی خود بهره بردند و این امر تا به امروز روز افزون ادامه دارد و روز افزون تر ادامه خواهد داشت.

 

مختصری در باب رشته های هنر تاریک

رشته های هنری زیادی وجود دارند که بستر رشد هنر تاریک بوده اند. در ادامه به برخی از این رشته های هنری اشاره می‌شود:

1. نقاشی تاریک: نقاشی تاریک به تصاویری از موضوعات ترسناک، تاریک و مرموز اشاره دارد. این نقاشی‌ها معمولاً با استفاده از رنگ‌هایی با کنتراست بالا یا تشدید نور یا تاریکی و یا درخشش و نمادهای آرخائیک و باستانی و یا طرحهای شیطانی که سنتهای مسیحیت قرون وسطای الهام گرفته شده است، جن و موجودات افسانه ای ، مرگ و لبعاد تاریک بخشیدن بر نهیلیسم ، ترس و رازها را به تصویر می‌کشانند.

2. عکاسی تاریک: عکاسی تاریک نیز به تصاویری از موضوعات تاریک و مرموز اشاره دارد. این تصاویر اغلب با استفاده از نورپردازی ، متروکی، ویرانشهری ، انحطاط بشری ، فلسفه ی تنهایی، مرگ ،.... و غیره با تنظیماتی خاص در دوربینها عکس برداری میشوند .

3. موسیقی تاریک: به سبک هایی از موسیقی اشاره دارد که شامل صداهای ترسناک و تاریک ، جیغ ، باز سازی صدای موجودات افسانه ای و شیاطین ، اصوات هارش ، اوپراهایی با فضا سازی تاریک، نتهای ممتد غمگین ،صداهای شب ساخته می‌شوند. این نوع موسیقی معمولاً با استفاده از سازهایی مانند سازهای بادی، پیانو و نوایی‌های بسیار تیره و مرموز تولید می‌شود. پدیداری این سبک از اروپای شمالی بوده است.

4. ادبیات تاریک: ادبیات تاریک به داستان‌ها و شعرهایی اشاره دارد که به موضوعات تاریک و مرموز اشاره دارند. این داستان‌ها و شعرها معمولاً شامل موضوعاتی مانند شیاطین، مرگ، ترس و غیره هستند. اشعار ویلیام بلیک ، کمدی الهی دانته ، داستانهای آلبر کامو ، صادق هدایت ، بهرام صادقی ، اچ چی لاوکرافت، استفان کینگ ، جی کی رولینگ، تالکین، جی جی بالارد و نویسندگان بسیاری دیگر که در این سبک ادبیات و شعرهای جاودانی نگاشته اند.

5. فیلم تاریک: فیلم‌های تاریک معمولاً به تصویری از موضوعات ترسناک، تاریک و مرموز اشاره دارند. این فیلم‌ها شامل فیلم‌های ترسناک، فانتزی و علمی تخیلی و مجیک رئال هستند که با استفاده از نمادهای تاریک و ترسناک تولید شده‌اند. ا زکارگردانهایی که این شالوده را برگزیدند میتوان از آندره تارکوفسکی ، پازولینی ، فردیکو فلینی ، آرنوفسکی، ون تریر ، پیتر جکسون، استنلی کوبریک، گیلرمو دل ترو ، نولان و دیگر کارگردانان و دست اندرکاران هنر سینما نام برد.

6. هنرهای نمایشی و تئاتر بستر مادر تمام هنرهای تصویری، بیشترین خلاقیت را در خود در زمینه هنر تاریک پرورانید ، چنان که سورئالیسم در بخشی تحت تاثیر از نمایشهای تئاتر گویگنل پاریس بود و خیلی قبلتر با نمایشناهامه های آلفرد ژاری با بنیانگذاری آبسوردیزم با نمایشنامه شاه ابو، تجربه های شگفت انگیزی از شالوده ی هنر تاریک به نمایش در آمده بود ،اگرچه هنر تاریک را خیلی قبلتر، در واقع شکسپیر در تئاتر تثبیت کرده بود .

نویسنده : رامبد عبدی فخرایی (رام دایمون)

نویسنده : رامبد عبدی فخرایی (رام دایمون)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد