ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من
ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

ایزد رجم

دنیا دار مکافات است
غره مشو جانا
که من آن ایزد رجمم
بسان رعد می تازم
به رحمانم
اگر روزی تو را دادم
به روز خشم
ستانم آن نفسهای تو را هر دم
به مهرانه
بسازم روزگاران را
نه آن سان خیل دشمنی هایت
اگر با زبان مارگونت
زهر میپاشی
به فکر نیش های اژدرمار افعی من باش
****************************************
رام دایمون (ضربان تاریک) -16 جولای 2021
از میان اشعار خاک خورده ی مهجورم

ثعلب

ما در تمتع از  شرابش

انگور دانه ها را در زرین خمره ها فکندیم

مسکر شراب نابی در می خواب ها فکندیم

آب را شراب مسیحا

در قدح های عارفان گمورا

لبا لب می فکندیم

آه ای تمتع گرفتگان اسراع (بی باک)

ما بر انگورهایش

نورها گرفتیم یا بر سلوکش

ای خاک - راه هلاکت می گرفتیم

هان دل - ضمیر بی ترس

گوی نسب از می ها - گوی از هرم (هورم) انگورها

ترسان می گرفتیم یا ترسی می گرفتیم

هان ای حریم ثعلب (تزویر) 

ما جان ها  گرفتیم.

*********************************************

رام دایمون(ضربان تاریک) .اواخر مرداد .1402

در سرزمین دریا

این روزها همه چیز به گور میریزد

گوری کنده به پنجه ها

در سرزمین هیرکانا

خویشتنی در انتهای بافته های تاریکی شتر زنگی ها

مارهای شکم باز و خود بر مرگ افکنده به شکار

و موجهای دریا تا لبه ها

پذیرا می شود گور

پیش می آید

میزند لب به لب 

میپاشد بر سپید ی تن خویشتن  جسدهای آینده را

من هنوز در سکوت پیش می روم

به پیش

همه جا بالا آمده است

 تاریکی تا آرنج ها

 چناری- راست و سپیداری- چپ

 سکوت می کند نماز 

 به قنوت رفته اند سایه های آنها

و هنوز نور دریاچه نگشوده است در کف دستان

خویشتن

**********************************************

رام دایمون(ضربان تاریک) .10 مرداد. 1402