ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من
ضربان تاریک

ضربان تاریک

شعرها و داستانهای من

تفاله

استحاله ی نیستی است، این زمین
رودها-کشتارگاه مهاجران
دریاها -ورطه نابودی
دره ها -نه به شینوت ها منتهی به پل های منفجرشونده
دشتهای مین به قصد کشتار، فراموش شده به مقصود
زیبایی کو ؟
آن دشتهای سرسبز ،دختران مراتع و مردان دشت ها  و مالانشان به چَرا
و آنگاه تو ای خودخوانده ی خود خواه
با دیوارهای بِتونی بلند بر چهر دخت زمین
فرا رسیدی
و چشم اندازهایت ،مَناظر قدرتِ پلیدی است در گهواره های تغوط
به نام نامی تمدن
می بالی به تُوف هایی که بر صورتت
دمادم پرتاب میشود
ای خوشا شادمانی او
با تو سخن می گویم
تو نبودی که نکبت کده ها را ساختی
سرزمینها
و تخمه های لعن را در زاری ها
و نفرینها را در دعای خویش
برای شاشیدن سرپا گرفتی
تو نبودی که از تحولات فشار خون گرفتی
و شل کرده بودی زنّارت
بگو چه نوشته ای به طلسم فقر
که لبخندت بر درگاه جهان- نفرین
و نِسیان تو- ترک زمین
آمال تو -سیاره نرگال
آرامش ات -پاره های کتامین شده است
سکوت
مرگی است که نخواهد بخشید
طعل زمین را
سیم خنجره ها فحش های خونریز
بر پیشانی تو است
*************************************************
رام دایمون(ضربان تاریک) - ۲۶ تیر ۱۴۰۲

شعر آوانگارد

شاعرانی را دیده ام که با فلاسفه قمار میکنند

شاعرانی که آتش بازی میکنند

و شاعرانی که از پسای زمانهای فراموش شده دوباره حکمت ها را می سرایند

و درونشان پر از جیغ خوشحالی است

هیچ جمله ای تازه نیست

مانند خاک

مانند آب

میلیاردها سال قدمت دارند

فقط زمین آبستن است - تا جرثومه زایی کند

 و  خود خواهی- خود خوانده بادبادک هزار تکه اش را

خلاقیت بنامد

بگذارید شعر برای هزارمین بار متشکل از جمله های تصادفی درادبیات کوانتومی

در آغازین زمان در مقیاس پلانک باشد

بگذارید اتمها و بعد الکترونها با اسپینهای لنگ و افزونشان

سرمنشاء خلاقیت تا شاعران باشند

و بگذارید به این فکر کنیم که منتقدان نبردهای تروریستی  ادبی

ساخته شده از پاد ماده های مکنده هستند.

بگذارید راحت بگوییم شاعری بی بدیل

 درخشش سحر انگیز  اتیسم را در چشمان خود حمل میکند

بگذارید بگویم هنرمند اصیل- با فلج فیزیولوژیک نیمکره ی چپ مغز

و سپس فلج تجارت در همان نیمکره -با فلج  پول و امرار معاش -متولد میشود

 تا خود را بر مفهوم و کشف زندگی

مانند یک تیوپ رنگ سرخ خونین نقاشی- بر روی تمام تمسخرات و توسری خوردنها و توهینها بالا بیاورد .

و با یک کاردک بزرگ کیهانی تمام بشریت را با رنگ سرخ و خون اندود بشریت- مخلوط و له کند

و جمجمه ها و استخوانهاشان را با فشار زیر تیغ کاردک نقاشیش نرم کند و دوباره رنگ را مخلوط کند

و بعد گلبرگهای گل روزی ساکت را در باغی متروک و تاریک بر مخملی سیاه با گلبرگهای سرخگون رو به سیاهی نقاشی کند

و بگذارید بگویم همه داستان -انسانهای موفق داستان- انسانهای بی استعدادی است

که بجز استخراج و ضرب پول و به انقیاد کشیدن جامعه و به یوق بستن میشل فوکوها برای توجیح خود

هیچ سلامتی در دو نیمکره مغزی خود نداشته اند

بجز شنا در زهری که آخر قربانی هلاکتش هستند

هیچ راهی نیاموخته اند

بگذارید بگویم

کلمات

زامبی هایی هزار بار جویده زیر دندانها و روی زبان بد بوی گذشتگانی هستند

که میلیونها بار آنها را تف کرده اند و هر بار گوشی کر یک سیلاب از آن را نشنیده است و در طول زمان

این خنگ بازیها

 اقیانوسی از کلمات و زبانها را فوج فوج آفریده است .

این تفاله ها با اطو کشیدن و آهار زدن و سپید کردن به شعرهای آوانگارد تبدیل نمیشوند.

بلکه شایسته ی کلمات به انقیاد در آمده در موزه ی شعر کهن هستند

و شعر آوانگارد همان کاغذ چرک نویسی بود که به دلیل تعداد زیاد کلمات معلول

مچاله اش کردی و به سطل زباله- شومینه و توالت فرنگی پرتابش کردی

***************************************************************************

رام دایمون(ضربان تاریک)- این شعر بدون تصحیح است

6.3.2023

قبل از حضیض ها

چه بیهوده سراییدن و سرانیدن قلم  بر خون

از آنجایی که به خاطر نیست 

 بی خون

هرگز موجود زمینی  را آغاز

اولین شروع بر بی گناهی خاک یا سرخ گون به خلاقه ی  رس ناب

پاکی است اسطوره ای را

خون زاده است شاعر 

حضیض قبل از خویشتن را

و بعد از آن فراموشی انفجار بزرگ

چگونه متصور است هجوم حقیقت را

کجاست اولین

کجاست نخست زاده ؟

آنکه آفرید مثنوی را

پیش از حضیضها

*******************************************

رام دایمون (ضربان تاریک) - 27.1.2023